!در مورد شخصیت شهید سردار محمد داودخان

جناب محترم استاد کاندید اکادمیسین اعظم سیستانی صاحب در صفحه فیسبوک به جواب سوال یک هموطن ما به اسم سلطان جان کلیوال در مورد شخصیت شهید محمد داوودخان، اولین ریس جمهور افغانستان چنین نګاشته.

Azam Sistani

نکته جالبی که آقای باز در یک نوشته خود بدان اشاره کرده‌، این است که میگوید : داودخان بدعوت قذاقی رییس جمهور لیبی به آن کشور سفر کرد و وقتی به لیبی رسید و از طیاره پایین شد دید قذافی به استقبال او نیامده و معاون خود را به استقبالش فرستاده است.

 داودخان به محل اقامت میرود و در آنجا معاون رییس جمهور لیبی به داودخان میگوید که تا پانزده دقیقه دیگر قذافی بدیدن شما تشریف می آورد. داودخان هم به وحید عبدالله میگوید من به اتاق خود میروم و وقتی قذافی آمد او را پانزده دقیقه معطل کنید و بعد برایش بگویید که داود سر درد است و امروز نمیتواند در مجلسی شرکت کند.

وحیدعبدالله طبق دستور داودخان عمل میکند و قذافی را پانزده دقیقه گپ میدهد و بعد قذافی هوتل را ترک میکند. داودخان به سفیر خود هدایت میدهد که برای فردا ساعت ده صبح سفر او را به ترکیه تنظیم کنند . فراد وقتی به میدان هوای میرود می بیند که قذافی نیز به میدان هوایی آمده و از نیامدن دیروز خود در میدان هوایی از داودخان عذر خواهی میکند.

داودخان با این حرکت خود در واقع جواب محکمی به رهبر کلانکار لیبی داد و او را لا اقل از عملش پشیمان ساخت.

همین حرکت دیپلوماتیک داود خان را آقای کلیوال صاحب مورد سوال قرار داده و از من و از آقای جمیلی پرسیده بود که داودخان برای گدایی رفته بود و باید اینقدر تحقیر را تحمل میکرد تا چیزی پول از قذافی میگرفت.

جواب من دفاع از غرور وعلو همت داود خان به حیث رییس جمهور افغانستان آزاد و سربلند تا آن روز بوده است. هیچ افغان با غیرت و با شهامت حاضر نمیشود که کمک کسی را که توام با تحقیر وتوهین باشد بپذیرد.

 محترم کلیوال صاحب !‏
درمیان پشتونهای قندهار ضرب المثلی است که ګفته میشود: خوار خدای کړی، خو بې غیرت چاکړی؟ یقین دارم که این ضرب المثل در میان اکثریت پشتونها مروج است و سخنان ارسلا صاحب از یک چنین فرهنگ و روحیه ای سیراب است. زهی شهامت افغانی !

‏شما حتماً موضع مرا در برابر مردان بزرگ تاریخ و شخصیت های ملی و شجاعی چون داودخان بهتر میدانید. من ‏شهامت سیاسی داودخان را در برابر قذافی ، رهبر کلانکار لیبی و همچنان در برابر سخنان آمرانه بریژنف رهبرشوروی ‏سابق قبلاً تایید کرده ام واکنون هم تایید میکنم.‏

وقتی سیاستمدار بزرګی چون عبدالرحمن پژواک، درک ودرایت سیاسی داودخان را بالاتر از فهم سیاسی تمام ‏سیاستمداران افغانستان تا آن زمان دانسته وآنرا تایید میکند، دیگرانی که در پیچ وخم سیاست هنوز گامی موثر بر نداشته اند چکاره باشد که خود را فهمیده تر از آن مرد ‏فداکار وسر برکف در راه صیانت ارزشهای ملی بداند و او را تردید کند؟!‏

بنابرین من موضع گیری داودخان را هم در برابر رهبر لیبی وهم در برابر رهبر شوروی وهم در برابر کودتاچیان تایید میکنم،داودخان را نمیتوان با ربانی و یا حامدکرزی مقایسه کرد، چون رهبر هیچ کشوری حتی پاکستان برای استقبال شان بخود زحمت آمدن تا میدان هوائی را نداده اند ،زیرامیدانستند که هر دو رهبر افغان غرق در فساد ورشوتخوری اند و عرضۀ استقبال را ندارند.

اما داودخان یک رهبر سربلند و باوقار وپاک نفس وملی و به تمام معنی کلمه شایسته رهبری جامعه خود بود. آن شخصیت بزرگ در لحظات مرگ مردانه تصمیم ګرفت و خود را به کودتا چیان ۷ ثور هم تسلیم نکرد ومرگ مردانه را بر تسلیمی ‏آمیخته با توهین وتحقیر و ذلت، ترجیح داد.

 روحش شاد ویادش ‏گرامی باد!‏ »»

ارسالي : قاسم باز

    ۷/۴ /۲۰۲۴