تاریخ را نمی توان به چرندیات مسح نمود

چند قبل در ستون مقالات و دریچه نظر سنجی ویب سایت افغان – جرمن انلاین هريك صالح محمد و داكتر ؟ عبدالرحمن زمانی كنري ، در مورد شهید داودخان و ظاهر شاه ، شاه اسبق اعتراضات غیر مواجهه داشته چنین نوشته بود . علاقه داودخان و عشق جنون امیز شان بوطنش به پوست و استخوان درک میکنم، ولی اوردن تحول که منجر به تاسیس جمهوریت شد انرا یک اشتبها بزرگ داودخان میشمارم در ضمن علاوه نمود میفرماید ، داودخان شخص تشنه به قدرت و جا طلب بود ، همچنان متذکر ګردیده که علت همه بدبختی ها امروزی افغانستان اختلافات درونی فامیلی خاندان محمدزایی است که تا امروز دامنګیر ما شده.

من حقیر و فقیر قاسم باز ، در جوابش چنین نویشتم.

جناب صالح محمد . وقتیکه عشق داودخان را بوطنش به پوست و استخوان درک میکنی باید این را هم درک کنی و بدانی که داودخان تغیر نظام را نیز بخاطر ان عشقش که بوطنش داشت به میان اورد. . افسوس میکنم که تا حال یک عده افراد کشور درک نکرده و یا نمی تواند درک کند که اوردن نظام جمهوریت هم یک نمونه از عشق شهید داودخان به وطنش و هم میهنان شان بود ، بعد از سال ۱۳۵۵ یعنی تدویر لویه جرګه قانون اساسی دولت جمهوری انزمان در طول چار نیم سال ما بعد اتوماتیک داودخان نظر به کبر سن و نداشتن توان فزیکی کار از وظیفه ریاست جمهوری مستعفی و یا کنار میرفت، وقتیکه چار سال بعد از وظیفه دست میکشید در اینجا موضوع انحصار قدرت جاطلبی منطقآ مفهوم خود را از دست میدهد.

بلی جناب اقای زمانی، اختلافات فامیلی و سیاسی در اکثر فامیل ها افغانی بشمول فامیل شما در هر خیل در هر جریان و حرکت، وجود دارد ،امیر حبیب الله خان، عازی امان الله خان و سردار نصرالله خان از یک فامیل بودند، نورمحمد تره کی ، حفیظ الله امین و طاهر بدخشی در یک جریان حزب خلق بودند ، ببرک کارمل و نجیب الله ، یک مرام و هدف داشتند، برهان الدین ربانی ، ګلبدین ، قاضی امین وقاد ، احمد شاه مسعود از یک مفکوره اخوانی پیروی میکردند، غبار ، محمودی ،عثمان لنډی نګارګر از یک جنبش پیروی میکردند، قدرت الله حداد ، شمس الهدا و فدایی از یک حزب بودند ، حامد کرزی و اشرف غنی از یک جا و یک چا سیراب میشدند، اینها چطور در بین خود افتیدند ؟ ایا تنها در افغانستان یک خاندان محمدزایی ال یحیی است که در بین خود جور نبودند. ؟؟؟

یک عده ظاهر شاه را به این ملامت و سر زنش میکند که وی چرا در وقت جهاد عملآ دست بکار نشد، بر عکس ، انهایکه در حالت بحرانی کشور دست بکار شدند انرا انحصارګر قدرت طلب میشماریم. امروز یک عده از خود راضی ها اشرف غنی را به این متهم میکند که چرا وطن را رها کرد فرار نمود، ولی اګر اشرف غنی مقاومت بیجا میکرد حال و احوال وطن تان بخصوص شهر کابل چی میشد.!!!

سوال را مطرح میکنم ان اینکه ، در شرایط فعلی چی باید کرد ؟ ایا دست زیر الاشه نشست سیل بین بود یا دست بکار شد تا وطن را از این حالت بحرانی کشید ، میدانم که هر هفته طلبا کرام به تعداد سه صد نفر اعضای خود را در اردو افغانستان مدغم میکند و این تعداد تا بحال از صد هزاز تجاوز کرده ، فکر میکنید مشکل امروری وطن به زاری و غذر حل و فصل خواهد شده ؟ ابدآ نی. طلبا کرام به این ساده ګی قدرت سیاسی را به بمن و تو و چند فراری رها نخواهد کرد.

برادر منتقد. چار سال و نو ماه دوره اولین جمهوریت داودخان یک دور پر امن ، برادری و برابری ، عمران و پیشرفت افغانستان بود. اینکه بعد از کودتا ۷ ثور چی مصیبت ها بالای ملت امد کار و مسولیت دېګران است نه از داودخان شهید. افسوس بحال ان عده افراد بخصوص اعضای حزب نا دیموکراتیک خلق؟ و اخوان میکنم که میګوید داودخان مسول ۴۴ سال ادمکشی و وطنفروشی در افغانستان است به اینها باید ګفت که مسول اصلی همه این بدبختی ها بابا ادم علیه السلام و یک تعداد چکچکیها ناعقبت اندیش مانند شما است. اګر ادم (ع) و شما چکچکیها پیدا نمی شدد امروز در افغانستان خیر و خیریت می بود.

جناب زماني. اګر هزار سال بعد هم در افغانستان کدام مصیبت رخ دهد مسول درجه اول داودخان خواهد بود، ؟ عجب منطق و استدلال. ای کاش داودخان عوض لیسه و پوهنتون به یک تعداد چرس خانه و قمار خانه میساخت .اګر میساخت باور دارم که امروز این ګونه استدلالهای کوچه و بازار نمی داشتیم.

               ۲۰۲۴/۱۰ /۴
وسلام.