«دولت شبکهای؛ رابطهی قدرت و ثروت در افغانستان پس از سال ۲۰۰۱» عنوان کتاب داکترتمیور شاران است که اخیرا نسخهی فارسی آن با ترجمهی حسن رضایی توسط موسسهی نشر واژه در کابل منتشر شده است.
از آنجایی که هدف این نوشته معرفی کتاب نیست، برای معرفی آن به متنی که در ابتدای کتاب آمده اکتفا میشود: «این کتاب به مداخلات بینالمللی و دولتسازی پس از سال ۲۰۰۱ در افغانستان میپردازد و از دید شبکهای به ساختاردولت و قدرت مینگرد. کتاب حاضر روند تمرکز قدرت در شبکهها و نفود آن در شکلگیری دولت را بررسی میکند. این تحقیق برآن است که سیاست در افغانستان، شبکهای است و حضور عناصر قومیت، قبیله و زبان نیز در چارچوب شبکهای قابل فهم و تفسیر است. برای درک بهتر ساختار قدرت در افغانستان، ما باید به تحلیل دینامیک روابط قدرت در شبکههای سیاسی در دورن و بیرون دولت و عملکرد آنها بپردازیم. هدف این تحقیق، تجزیه و تحلیل دولت پس از سال ۲۰۰۱ میلادی در افغانستان با درنظرداشت پیشینهی تاریخی سیاست و حکومتداری و تأثیر مداخلات بینالمللی اخیر در افغانستان است. این تحقیق نشان میدهد که یک نظم سیاسی جدید در دورهی پس از سال ۲۰۰۱ میلادی در افغانستان بهمیان آمده است که در آن، ثبات سیاسی، محصول روابط ارباب- رعیتی، عملکرد غیرقانونی و فرصتطلبانه و غارت منابع عمومی به نفع شبکههای سیاسی میباشد. همچنین این شبکههای سیاسی به استفادهی ابزاری از هویتهای جمعی میپردازد تا از این طریق بر فساد و سوءاستفاده، پرده بیاندازند.»
در میان هشت فصل کتاب، فصل پنجم به بحث تحکیم قدرت و ولایات پرداخته و عطامحمد نور والی بلخ و گل آقا شیرزی را بهعنوان مطالعهی موردی انتخاب کرده است. این یادداشت برگرفته از همین فصل کتاب است و بر اساس اطلاعاتی که نویسنده در کتاب جمعآوری و تجزیه و تحلیل کرده، در پی آن است که عملکرد عطامحمد نور بهعنوان والی ولایت بلخ و همچنان یکی از شبکهداران و شبکهسازان قدرت و ثروت در ولایت بلخ را به معرفی بگیرد.
تحکیم قدرت
بلخ یکی از مراکز تجاری استراتژیک و دارای مسیرهای ترانزیتی فعال است. بیشتر از یک میلیون نفر جمعیت ساکن این شهر اند که عمدتاً از قومیتهای ازبیک، هزاره، تاجیک، پشتون وترکمن میباشند.
پس از آنکه ولایت بلخ ازچنگ طالبان آزاد شد، یک شورای نظامی ولایتی تشکیل شد که ادارات دولتی و عواید ولایت را براساس گزارش سازمان ملل به تناسب بین سه فرمانده اصلی یعنی عطامحمد نور، جنرال دوستم و محمد محقق تقسیم کردند. عطامحمد نور با در اختیارگرفتن بخش مهمی از شهر پس از تخلیهی آن توسط طالبان، فرماندهی قطعهی هفتم یعنی عالیترین موقعیت نظامی شمال افغانستان را به عهده گرفت و همکار جمعیتی وی، حاجی رهگذر نیز والی بلخ شد. موقعیت برتر عطامحمد نور در بلخ باعث شد که براساس گزارش سازمان ملل آقای نور در مقابل دو رقیب دیگرش در بلخ درصدی قابل توجهی از درآمدهای بندر حیرتان را به خودش اختصاص دهد و ۵۰ درصد عوارض گمرکی بندرحیرتان را عطامحمد نور بهدست بیاورد و ۵۰ درصد دیگر با درصدی ۳۷ و ۱۲ به جنرال دوستم و محمدمحقق تعلق گیرد.
افزون بر موقعیت عالی نظامی و جمعآوری نصف عواید گمرکی بندر حیرتان، عطامحمد نور در سومین قدم در آخرین جنگ خشونتبار میان او و رقبایش جنرال دوستم و محمد محقق با کسب پیروزی به موقعیت بهتری در شمال افغانستان دست یافت و سنتیترین رقبایش را تا حدودی در بلخ خلع قدرت کرد.
براساس اطلاعات کتاب و گفتههای فیضالله ذکی، آخرین جنگ این سه فرمانده (نور، محقق و دوستم) به تحریک آقای کرزی صورت گرفت. کرزی جنرال دوستم را تحریک میکند که به عطامحمد نور حمله کند اما زمانی که پی میبرد جنرال دوستم برندهی جنگ نیست، تغییر موضع میدهد و از جایگاه رییسجمهور با حمایت از نور آتشبس را بر سر طرفین تحمیل میکند و خواهان خلع سلاح گروههای درگیر در جنگ میشود. کرزی با شکست در این کار اقتدارش بر آقای نور را از دست میدهد و به این ترتیب به او اجازه میدهد که ولایت بلخ را قلمرو شخصیاش بسازد.
در حالیکه پس از این جنگ عطامحمد نور حاکم بلامنازع بلخ شده است، حامدکرزی یکبار دیگر در سال ۲۰۰۹ با تحریک حنیف اتمر وزیر داخلهی کشور تلاش میکند که کنترلش بر عطامحمد نور را تأمین کند. در سال ۲۰۰۹ حنیف اتمر در یک مانور سیاسی سه رییس پولیس(رییس پولیس ترافیک، رییس تحقیق جرایم و رییس پولیس شاهراه) در بلخ را رسماً از کار برکنار کرد. اما عطامحمد نور درمقابل، از هر سه رییس پولیس میخواهد که وظایفشان را ترک نکنند. یک ماه تنش به پیروزی عطامحمد نورختم میشود و هرسه رییسپولیس در وظایفشان باقی میمانند و عطامحمد نور با ابقای آنان بار دیگر به کرزی پیام میدهد که او همچنان مرد قدرتمند بلخ است.
بهباور نویسنده، عطامحمد نور پس از طی کردن موفقانهی این گردونهها با شیوههای عملکرد ارباب – رعیتی قدرتش در بلخ را بیش از پیش تحکیم میکند و با استفاده از این شیوه از یک نظام اقتدار دوگانه (موقعیت رسمی دولتی وقدرت شبکهای غیررسمی) هوادارانش را به مناصب دولتی، عضویت شورای ولایتی، ریاست پولیس ولسوالیها، فرماندهی ارتش و غیره گماشت و برعکس، مقاماتی را که با مخالفانش ارتباط داشتند، یا از کار برکنار و یا تبدیل کرد. نور همچنان در راستای گسترش و تقویت شبکهی خود با اعطای موقعیتهای دولتی و دسترسی به شبکههای تجاری قانونی و غیرقانونی و دیگر روشهای معاملهگرایانه، فرماندهان مخالف خودش را، ملاها، مقامات رسمی و تجاران را وارد شبکهی خودش کرده است.
براساس مصاحبهی نویسنده با وکلای شورای ولایتی در سال ۲۰۱۱، پانزده عضو از نزده عضو شورای ولایتی بلخ از هواداران عطامحمد نور بودهاند و تعیین رییس، معاون و منشی شورا نیز از اختیارات آقای نور شمرده میشد و کسی در مقابل پیشنهاد او مخالفت نمیتوانست.
همچنان تحقیقات نویسنده نشان میدهد که آقای نور بهصورت انحصاری استفاده از خشونت و ظرفیتهای دولتی را در بخش امنیت به عهده گرفته است. برنامهی خلعسلاح، ملکیسازی و ادغام مجدد به عطامحمد نور بهعنوان رییس قطعهی هفتم این فرصت را فراهم میکند تا ملیشهها وفرماندهان شبکههای خودش و هوادارانش را در ساختار وزارت دفاع، داخله و سایر نهادهای امنیتی در بلخ وارد کند.
توسل به فرصتطلبی و رانتخواری
حفظ شبکهها و شیوههای ارباب-رعیتی بسیار پرمصرف است. عطامحمد نور بهمنظور حفظ وفاداریها در راستای تحکیم قدرت خودش پولهای گزافی را بهصورت غیرقانونی توزیع کرده است. وکلای شورای ولایتی در گفتوگوهایشان اعتراف کردهاند که ماهوار از عطامحمد نور پول دریافت میکنند تا خرج و مصارف زندگیشان تأمین باشد. اما عطامحمد نور برای تأمین این وجوه و گسترش شبکهاش غیر از حوزهی سیاسی در حوزههای اقتصادی نیز تجارتهای قانونی و غیرقانونی، قراردادهای حکومتی و کمکهای انکشافی را در انحصار خودش درآورده است. کتاب با اطلاعاتی که از تجاران و اعضای پارلمان بلخ و همچنان تحقیقات معتبر گردآوری کرده، مینویسد که عطامحمد نور در بسیاری از پروژههای سودآور و تجارت تیل سهم دارد. آقای نور با استفاده از پسر و اعضای خانوادهاش انحصار بسیاری از صنایع کلیدی را در دست دارد. بر اساس اطلاعات یک مقام ارشد دفتر شفافیت بینالمللی و شاهدان محلی، عطامحمد نور رقیبان اصلیاش در حوزهی بازار انرژی را از صحنه خارج کرده و سکتورهای مهم را انحصاری کرده است. دلیلی که غضنفرگروپ و هوتک (رییس عزیزی بانک) نتوانستهاند به رقابت ادامه دهند این بوده که عطامحمد نور و شرکتهای امنیتی وابسته به او میتوانستند از امکانات انبارحیرتان استفاده کنند و به اینترتیب، قیمت را کاهش دهند و برنده شوند. همچنان براساس گفتههای این مقام ادارهی شفافیت بینالمللی بسیاری قراردادهای حکومتی به شرکت «افتیک» واگذار میشود که توسط پسر آقای نور اداره میشود. شرکت «کابل اویل گروپ» که عطامحمد نور یکی از چهار سهامدار اصلی آن است و توسط پسر نور اداره میشود، برندهی قراردادهای میلیونها دالر برای تأمین تیل برای نیروهای ناتو شناخته میشود.
اما در عینحال آقای نور با تلاش گسترده در راستای انحصاریسازی قدرت و ثروت در رانتخواری و سفید کردن پولهای سیاه در بخش املات و زمین حتا رقبایش را نیز برای سرمایهگذاری تشویق و شریک کرده است.
براساس اطلاعات کتاب که از گفتوگوهای مختلف و تحقیقات متفاوت بهدست آمده، عطامحمد نورعلاوه بر بازار نفت، تمرکز ویژهیی بربازار ملکیت داشته است. آقای نور با یکی از مخالفانش، عباس ابراهیمزاده، چندین پروژهی بزرگ ساختمانی در محلهیی بهنام المرب دارند و احمد رمضان که نور را به ترور برادرش در سال ۲۰۰۵ متهم کرد، یکی از شرکای اصلی او بهخصوص در زمینهی املاک است. آقای نور با استفاده از صلاحیتهای دولتی و قدرت شبکهایاش در تصرف زمین نیز نقش داشته است. نگارنده سی مورد تصرف زمین را در مزار شریف بهطور مستند مشاهده کرده است که مربوط به فرماندهانی بهشمول، علمخان، عباس ابراهیمزاده، ابراهیم غضنفر، حاجی عبده، جمعهخان همدرد، خالد بن ولید، اشرف رمضان و غیره میباشد. این موارد بهباور نویسنده بخش دیگری از سهمدهیهای عطامحمد نور در تجارت (قانونی و غیرقانونی) است؛ کاری که بهباور نویسنده، به شبکهسازی و تحکیم شیوهی ارباب-رعیتی میانجامد.
استفادهی ابزاری از هویتها و قومیسازی قدرت در بلخ
بهباورنویسندهی کتاب هویتها زمینهی قوییی را برای مبارزات شبکههای سیاسی فراهم میسازند. آقای نور پس از آنکه به قدرت رسیده است تلاش کرده که نفوذش را بر سیستم قبیلهیی، قومی و منطقهیی حفظ کند. براساس اطلاعات کتاب که از گفتوگو با مدیر سابق جامعهی مدنی بلخ و یک نمایندهی شورای ولایتی جمعآوری شده است، آقای نور از میان ۵۵ تا ۵۹ ریاست ولایتی که در این ولایت وجود دارد تنها ۳ ریاست را به هزارهها که۳۵ تا ۴۰درصد جمعیت بلخ را تشکیل میدهند داده است و بخشی وسیع از این کرسیها صرفاً به تاجیکها داده شده است. نقش پشتونها، ازبیکها و هزارهها که نفوس قابل توجهی در این ولایت دارند، در ساختار دولت به هیچ عنوان متناسب به درصدی حضور این اقوام در این ولایت نیست.
بنابراین عطامحمد نور با توزیع کرسیها به خویشاوندان و قوم تاجیک تلاش کرده است که نفوذش را در درون هویت قومی بیشتر کند و شبکهای از هواداران قومی برای خودش ایجاد کند.
بهباور نویسندهی کتاب، حمایت عطامحمد نور از عبدالله عبدالله در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۰۹ حرکتی در راستای مبارزه با هژمونی پشتون و تأمین ائتلاف قومی تاجیکها بود. آقای نور براساس گفتوگویش با مقامات سفارت امریکا بخشی وسیع از هزینهی کمپاین آقای عبدالله را پرداخته است و با حمایت از عبدالله و نامزدیاش تلاش کرده است از رأیدهندگان قومیاش حمایت کند. نور، کرزی و تیمش را پشتونهای اختلافانداز و ویرانگر تصور میکرد که در صدد ناامن کردن مناطق شمال افغانستان بودند.
فصل پنجم کتاب که در بخش اول به قدرت و ثروت عطامحمد نور پرداخته است، با این نقلقول از عطامحمد نور که در روز شهید در تاریخ سپتمبر ۲۰۰۹ وکمی بعد از انتخابات ارائه شد، پایان مییابد «امروز ما از هیچ حکومت زورگویی نمیهراسیم. نقاب از چهرهها برافتاده است و مردم ما چهرهی واقعی دیکتاتور فاسد و فریبکار را که با طرحها و سیاستهای قبیلهای خود به اختلافات قومی دامن میزند، میبینند.»
اطلاعات روز
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320