مردم افغانستان قربانی سیاستهای جنگ طلبان فرقههای مذهبی، قومی، کشورهای همسایه و امپریالیستی شدند. مردم افغانستان از ترس جنگ و کشتار به ایران پناه بُردند؛ اما ایرانی که در امور افغانستان یک سر دارد وهزار سودا، جفاهای متنوع را بر مردم افغانستان روا میدارد.
سالانه هزاران مهاجر از افغانستان، پاکستان، فلسطین، لبنان و مسلمانان شیعه مذهب از کشورهای حوزهی خلیج به ایران میروند تا زندگی آرام داشته باشند؛ اما دولت ایران در بدل چند میلیون تومان، آنان را به جنگ نیابتی در سوریه اعزام میکند.
گزارشهای متنوع در مورد کشتار افغانها در گروه فاطمیون در سوریه نشر شده؛ اما آنچه در این گزارش داستانی میخوانید، چشمدید و خاطرات یکی از سربازان افغان است که یک و نیم سال در چارچوب گروه فاطمیون جنگیده و با بخت بلندی که داشته زنده مانده و اکنون در ترکیه زندگی میکند.
او در این گزارش با نام مستعار مرتضی یوسفی داستان خود را بیان کرد.
یک و نیم سال قبل از امروز، در یکی از روزهای گرم تابستانی در شهر مزارشریف با یکی از قاچاقبرانی آشنا شدم که در کار خود نام آشنا بود و همواره جوانان بیکار را از سطح شهر جمعآوری کرده و برای ثبت نام در گروه “فاطمیون” به ایران منتقل میکرد. قاچاقی رفتن به ایران خیلی سخت است؛ کاروان ما نیز که بیش از پنجاه نفر بودیم، در مسیر راه با دزدان و راهزنان مواجه شد؛ اما نسبت به دیگر گروهها، سفر بهتری داشتیم. شاید دلیلش فاطمیون بودن ما بود.
پس از رسیدن به ایران و اندکی استراحت، در منطقهیی موسوم به “شاهعبدالعظیم” به دفتری منتقل شدیم که مربوط به سپاه پاسداران و مرکز جلب و جذب نیروهای فاطمیون بود. نام و مشخصات ما را ثبت کردند. سپاه ایران بر این باور است که هر جوان باید اجازهی خانوادگی داشته باشد؛ اما من یک رفیقم را به عنوان برادر بزرگترم معرفی کردم و مسوولان دفتر بدون اندکترین تحقیقات و شباهت چهره، قبول کرد و اسامی و مشخصات تمام اعضای خانوادهی من را ثبت کرد.
رییس دفتر گفت بروید، آماده سفر باشید کاروان اعزامی که آماده شد، با شما تماس خواهیم گرفت. پس از یک هفته تماس گرفتند که در آرامگاه “امام خمینی” در تهران جمع شویم. ما را با ملیبسهای مخصوص به میدانهوایی و سپس به شهر یزد منتقل شدیم. در یزد، ورامین و بیشتر شهرهای بزرگ ایران، مراکز عمدهی نظامی مخصوص آموزش و تربیه گروه فاطمیون از طرف سپاه پاسداران ساخته شده است.
من و همراهانم که حدود 200 نفر بودیم، حدود 25 روز در مرکز نظامی یزد، آموزش استفاده از تفنگچه، کلاشینکوف، راکت و پیکه را آموختیم. معلمان ما ایرانی و مربوط به سپاه پاسدارن بودند. در این مرکز کسانی که سواد خواندن و نوشتند داشتند را به عنوان “قوماندان” آموزشهای متفاوتتر میدادند که من نیز شامل همین بخش شدم.
پس از ختم آموزش، ساعت یازده شب، فرمان دادند که زمان اعزام فرارسیده و باید به طرف سوریه حرکت میکردیم. توسط ملیبس گروه 200 نفری ما را به میدانهوایی شهر یزد منتقل کردند. پس از سه ساعت تاخیر، در دل شب طیارهی ما به طرف دمشق، پایتخت سوریه پرواز کرد. پس از دو ساعت طیاره به زمین نشست، در حالی که موترهای نظامی مخصوص فاطمیون در میدانهوایی در انتظار ما بودند تا ما را به مرکز نظامی “امام حسین” در نزدیک شهر دمشق منتقل کنند.
یک هفته در مرکز نظامی “امام حسین” سپری شد. سپاه برای ما انواع سلاحهای روسی و ایرانی را توزیع کرد و گروه 200 نفری فاطمیون کاملا مسلح شدند.
فریاد زنان و با گفتن شعار “لبیک یا زینب” در دل شب ملیبسهای مخصوص گروه ما را به طرف شهر حلب سوریه منتقل کرد.
فاطمیون در حلب، دیرالزور، رقه و برخی شهرهای دیگر در گروههای مختلف که مجموع آنان به 61 گروه میرسید مصروف جنگ بودند.
آغاز جنگ و صحنههای وحشت
به محض ورود به خط نبرد، با چشم دیدم که کوچههای فرعی شهر حلب و اطراف آن مملو بودند از جنازه، جنازههایی که بیشتر آنان را اعضای گروه فاطمیون و زینبیون تشکیل میداد. در رسانهها اعلام میکنند که دو هزار کشته در دو سال؛ اما من شاهد بودم که در چهار ماه حضورم سه هزار نفر کشته و زخمی شدند.
نیروهای مخالف بشار اسد و داعش ساحاتی را که نیروهای تازه نفس فاطمیون منتقل میشدند ماینگذاری میکردند و به همین دلیل تلفات فاطمیون بیش از حد بالا میرفت.
در یک روز جنگی در منطقه خانطومان (قریه استراتیژیک در جنوب شهر حلب)، هفتصد عضو فاطمیون توسط ماین و حملات متقابل کشته شدند، صدها نفر زخمی شدند و دهها تن دیگر را اسیر گرفتند. (رسانهها تلفات فاطمیون در این درگیری را 80 نفر گفته بودند.)
جنگ خانطومان پُر تلفاتترین جنگ سوریه و رسانهای ترین جنگ دانسته میشود که آمار حقیقی تلفات فاطمیون خیلی بیشتر از آنچه بود که در رسانهها ما میشنیدیم.
پس از 48 ساعت جنگ به مرکز نظامی نزدیک دمشق بازگشتیم، این مرکز “ابوحامد” نام داشت. از این مرکز برای چهل روز رخصتی به ایران بازگشتم.
پس از رخصتی وقتی دوباره به حلب رفتم، مناطق “خلطه، خانطومان، دیرالزور و دیگر مناطق که در اختیار فاطمیون بود را دوباره داعش و مخالفان اسد پس گرفته بودند.
این بار به طرف منطقهای موسوم به “تیگمور” که در نزدیک رقه موقعیت دارد اعزام شدیم. تیگمور را در عملیات شبانه از داعش پس گرفتیم؛ اما فردای آنروز نیروهای مخالف اسد با کمک ترکیه و عربستان آنرا دوباره تصرف کردند.
در داخل تیگمور کندکهای نظامی فاطمیون به نامهای “کنک ثارالله، کندک امام حسین، کندک فاطمهالزهرا و کندک امام حسن” حضور داشتند که هر کندک سه تا چهار هزار از مهاجران افغان را در خود جای داده بود.
سپاه پاسداران ایران هماهنگی عملیات و پرداخت پول را به عهده دارد، نیروهای فاطمیون به خط نخست جنگ میروند و توسط تجهیزات نظامی روسیه اکمال میشوند.
معاش ماهوار و وعدههای دروغ
همان لحظه که نیروهای فاطمیون جدید الشمول ایران را به مقصد سوریه ترک میکنند، کارت بانکی و گردن بندی که با کود مخصوص تمام مشخصات سرباز در آن ثبت است را در اختیار سربازان قرار میدهند.
در نخست ماه سه میلیون تومان (معادل حدود 19 هزار افغانی) وعده میکنند؛ اما پس از شمول در جنگ، ماهانه یک و نیم میلیون تومان (معادل به 9 هزار افغانی) در حسابات بانکی سربازان اضافه میشود.
دریافت تابعیت ایران از دیگر وعدههایی است که داده میشود؛ اما اگر در جنگ سوریه زخمی هم شویم، پس از بازگشت به ایران از سوی برخی اقوام ایرانی به شدت مورد آزار و اذیت قرار میگیریم.
در محلی در تهران که من زندگی میکردم “دولت خان” نام داشت و در شش ماه 300 جنازه فاطمیون را در این منطقه تشییع جنازه کردند.
بوله بوله؛ مکالمهی دالر و تومان
جنگ سوریه، جنگ ایران، بشار اسد و روسیه در مقابل ترکیه، عربستان و امریکا است. افغانها تنها در گروه فاطمیون نیستند. هزاران افغان دیگر در صفوف نیروهای وابسته به مخالفان اسد میجنگند. نیمههای شب در دل بیابان صدای “بوله بوله” به گوش میرسید که افغانها از دو طرف خط جنگ با هم صحبت میکنند. فاصلهی سنگرها حدود یک کیلومتر فاصله داشت و صدا در دل شب به خوبی به گوش میرسید.
سربازان افغان مورد حمایت ترکیه، عربستان و امریکا که علیه فاطمیون میجنگیدند میگفتند ما دالر میگیریم شما تومان، کدام یک قویتر است؟.
قربانی این جنگ افغانها است. ایران، ترکیه، عربستان، روسیه، سوریه و امریکا از سربازان و مهاجران نیازمند افغان در ایران وترکیه استفاده میکنند و آنان را به جنگ در حلب و دیرالزور و رقه میفرستند. دفاع حرم تنها نام است و خیال. جنگ سوریه بر سر پول است و منافع برخی کشورها.
ترکیه از مهاجران افغان مقیم در این کشور سربازگیری میکند، آنان را به عربستان میفرستد، سعودیها آنان را شش ماه آموزش نظامی میدهند و سپس با معاش ماهوار سه تا چهار هزار دالر به جنگ سوریه اعزام میکند.
این طرف ایران پول میدهد، روسیه تجهیز میکند و مقامهای سوریه در دمشق راه سنگر را نشان میدهد و افغانها کشته میشوند؛ آن طرف هم ترکیه از مهاجران افغان سرباز گیری میکند، عربستان سعودی پول میدهد، امریکا تجهیز میکند و دوباره جوانان نیازمند افغان در مقابل افغان دیگر قربانی میشوند.
مرتضی یوسفی میگوید جوانان افغان فریب میخورند که تنها از حرم دفاع میکنند؛ اما وقتی وارد سوریه شدند مانند چوب سوخت در آتش جنگ میسوزند. خیلی آنان پشیمان میشوند؛ اما دیگر راه بازگشتی نیست.
سوریه قتلگاه افغانهای نیازمند و جوانان بیکاری شده است که از افغانستان برای پیدا کردن کار و آرامش به ایران و ترکیه سفر کرده اند.
آقای یوسفی با گلوی پُر بغض و صدای گرفته به روزنامه سرخط گفت: “اگر دولت حمایت کند، اردو و پولیس و امنیت ملی بازیچه دست کسی نباشند. بیشتر اعضای گروه فاطمیون دوست دارند به صفوف این نیروها بپیوندند؛ اما کسی توجه ندارد.”
جنگ داخلی سوریه در سال 2011 میلادی و پس از تظاهرات مردمی علیه حکومت بشاراسد آغاز شد. درگیری مسلحانه کوچه به کوچه در سوریه پس از آن آغاز شد که سپاه پاسداران ایران جایگاه حکومت بشاراسد، همکاری استراتیژیک خود را در خطر دید و دخالت کرد. پس از دخالت سپاه اردوی ملی سوریه دو پارچه شده و با نفوذ گروه داعش و دست درازی ترکیه، عربستان، امریکا و روسیه این جنگ به هفت سال دراز کشید و میلیونها مهاجر و قربانی داد.
مسلحین، جیشالحر، جبهالنصره به حمایت ترکیه، عربستان و امریکا در مقابل فاطمیون، زینبیون، حزب الله لبنان، عراقیها و سوریها به حمایت بشار اسد، ایران و روسیه با یکدیگر میجنگند.
روزنامه سرخط
د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه
د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :
Support Dawat Media Center
If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320