نگاهی به سیاست افراطگرائی پاکستان باهدف خنثی کردن ناسیونالیزم پشتون

کاندید اکادمیسن سیستانی

84

                                                                  28/۰7/۲۰۲۴

نگاهی به سیاست افراطگرائی پاکستان

 باهدف خنثی کردن ناسیونالیزم پشتون

پس از آنکه پاکستان در اگست ۱۹۴۷ از پیکر هند جدا گردید و به عنوان کشوری مستقل در جنوب شرق افغانستان عرض وجود نمود، پاکستان بلا فاصله با استفاده از جذبات اسلام خواهی تعداد زیادی ازمردمان قبایلی را مسلح نموده برای تصرف کشمیر که مهاراجای آنجا در سال ۱۹۴۷ اتحاد خود با دولت هندوستان را اعلام نموده بود،بسیج نمودند تا بجنگند. قبایلیان مارش پرشکوهی انجام دادندوبخشی از کشمیر را گرفتند، مگر موفق به تسخیر “سری نگر” مرکز کشمیر نشدند.

از آن سال به بعد هند و پاکستان هر یک بربخشی از کشمیر تسلط یافتند وخطوط کنترول مرزی را بین خود برقرار کردند. مگر تا هنوز منازعه بین هند وپاکستان برسرکشمیر دوام دارد و تلاش های بعدی پاکستان برای تسخیر آن ره بجائی نبرده درعوض چندین هزار جنگجوی افراطی  را به بهانه الحاق سرزمین کشمیربه پاکستان به کام مرگ سپرد (۱۹۶۵) وبا دادن تلفات سنگین مجبور به عقب نشی شد.

افغانستان  نیزبا مطرح کردن حقوق پشتونهای آنسوی ‏خط دیورند ابتدا از عضویت پاکستان در سازمان ملل متحد اباورزید وسپس مسئله ای بنام ” پشتونستان” را در صدرسیاست خارجی خود گنجانید و بالنتیجه خشم پاکستان را برانگیخت تا آنجا که ‏پاکستان به بمباری بعضی از مناطق اینسوی خط دیورند مبادرت ورزید . افغانستان نیزدر ۱۹۴۹ رسماً خط دیورند را ملغا ‏اعلام نمود. وداعیۀ  پشتونستان را در سرلوحه سیاست خارجی خود گنجانید ، وازطریق برنامه یک ساعته رادیوئی “دا پشتونستان زمونږ” می خواست احساسات ملی پشتونها را در آنسوی خط دیورند تحریک کند، تا برضد حکومت  پاکستان قیام نمایند وبرای تشکیل یک دولت آزادملی متشکل ازپشتونها وبلوچها اقدام کنند.

البته افغانستان تا آنجا که برایش مقدور بود، از مساعدت مالی به رهبران وروسای قبایل آنسوی خط  دریغ نورزید.طبعاً یک چنین کمک هایی از طرف دولت هند نیز به رهبران قبایل صورت میگرفت.

حکومت پاکستان نیز که خود را با دشمنی دوهمسایه غربی وشرقی خود یعنی افغانستان وهند روبرو دید، اولاً خود را زیر چتر حمایت امریکا قرارداد ودر پیمان نظامی سنتوشامل گردید واز طرف دیگر به سازمان استخبارات نظامی خود “ای اس آی”  وظیفه سپرد تا آخرین شیوه های استخباراتی را برضد این دوکشور بکار گیرد. این سازمان که امروز از قوی ترین سازمانهای استخباراتی منطقه است، مرکز ثقل تلاش خود را روی اسلام سیاسی آنهم در عقب مانده ترین شکل آن طالب گرایی ؛ متمرکز ساخت واز آن برای رسیدن به اهداف سیاسی، نظامی وملی خود وسیعاً استفاده نمود.

به کلام دیگر،این سازمان برای خنثی کردن تبلیغات افغانستان وهند، به جلب وجذب ملا ها، مولویها وپیرها وسیدها و رهبران مذهبی وروحانیون که در میان قبایل پشتون از اعتبار فراوانی برخورداراند،  پرداخت  وبا دادن امتیازات ومستمری فوق العاده مالی واقتصادی به آنها فقط از آنها خواست تا در میان قبایل تبلیغ کنند که پاکستان یک کشوراسلامی است واسلام دین آنهاست که از مرزعلایق  قومی وعشیره یی فراتر مینگرد وهرکه خود را مسلمان واقعی و پاک میشمارد، باید رسالت اسلام را از یاد نبرد و رسالت اسلام جهاد با کفار است وچون هند بربخشی از کشمیر که برادران مسلمان آنهاست ، تسلط دارد، باید برای رهائی ونجات مسلمانان کشمیر کمر به جهاد بست وبا کشورهند که دین  اکثریت مردم آن هندوئیزم(بت پرستی) است ،به جنگ وجهاد برخاست. آی اس آی(ISI) برای کشاندن و بدام افگندن مردم درجال  روحانیون بهترین چاره را در ایجاد مدارس مذهبی و پخش ایدیولوژی افراط گرائی  درنظام درسی دیوبندی  دید که سابقه دیرینه در پاکستان داشت .

پاکستان برای خنثی کردن احساسات ملی پشتونها به تاسیس مدارس  مذهبی در سرتا سر  مناطق قبایلی وبلوچستان پرداخت تا بدینوسیله مردم قبایل رامشبوع از اندیشه های افراطگرائی بار آورده از تعلیمات وآموزش های مدرن وعصری به دور نگهدارد ، زیرا که اگرفرزندان قبایل به علوم عصری دسترسی می یافتند ،بدون شک با دانش وعلوم معاصر بار می آمدند وآنگاه احساسات ملی پیدا میکردند و توجه خود را به احقاق حقوق ملت پشتون،معطوف و برای  پشتونها حقوق وامتیازات بیشتری ازحکومت پاکستان تقاضا میکردند. مثلاً تقاضای ایجاد یک ایالت خود مختار به نام پشتونخوا را با تاسیس پوهنتونهایی در مناطق قبایلی مینمودند وتقاضای آموزش به زبان مادری خود ( پشتو) را، یکجا با ایجاد نهادهای مطبوعاتی ونشرروزنامه ها و رادیوها وتلویزیونهای به زبان پشتورا میکردند و در تمام عرصه های فرهنگی وسیاسی واقتصادی واجتماعی همان حقوقی را از دولت مطالبه میکردند که برای مردم لاهور و پنجاب و اسلام آباد پاکستان داده شده است.

استخبارات نظامی پاکستان در راستای تضعیف ناسیو نالیزم پشتون ، ده ها سال است که درمیان قبایل سرحدی ایدیولوژی بنیادگرائی را ترویج نموده تا ذهن آنها را  از هرگونه داعیه حق طلبی ویا حق  تعیین سرنوشت خویش منحرف سازد وفقط با پافشاری براسلام واسلامیت به پاکستان هویت بدهند ، وازمبارزه برضد استبداد وبی عدالتی های اجتماعی وسیاسی غافل بمانند.

پاکستان برای انحراف ذهنیت ناسیونالیستی قبایل روی  مدرسه های مذهبی سرمایه گذاری کرد وبرای مدرسین این مدرسه ها که وظیفۀ تبلیغ اسلام وجهاد را به پیش می بردند،معاشات بلند منظور کرد. روحانیون وملا امامان که دیدند متاع دینی وملائی شان از طرف دولت خریداری وحمایت میشود، در سرتاسرمناطق قبایلی وبلوچستان درمساجد وخطبه های دینی در پنج وقت نماز، وخارج از اوقات نماز، بجز از اسلام وجهاد با کفار،بحث و سخنی دیگری شنیده و گفته  نمیشد. پابندی مردم به اجرای  مناسک دینی چنان زیر کنترول  ملا امامان مساجد ومولویهای مدرسه های مذهبی قرارداده شد که هرگاه یکی ازنمازگزاران  اهل قریه یک وقت به نماز جماعت حاضر نمیشد، مورد سوال وبازخواست ملا امام قرارمیگرفت  واگرعذرش نزد ملاامام قریه  موجه نمی بود،حتی به جزاهای سختی نیز محکوم میگردید.

بنابرین روحانیون، برای اولین بار درمیان قبایل سرحدی پاکستان از موقف ممتاز و ویژه ای برخوردارشدند و چون این مقام وامتیازات را ازاثر تبلیغ وترویج اسلام سیاسی با حمایت سازمان استخبارات نظامی پاکستان  بدست آورده بودند ،آنها بقای این وضع را میخواستند وتحصیل در مکاتب عصری را نوعی بی دینی ومحروم شدن از بهشت تلقی میکردند.

در همان زمانی که درمیان قبایل سرحدشمال غربی، تحصیل در مکاتب عصری از سوی روحانیون وابسته به “آی .اس.آی” نوعی بی دینی تلقی میگردید، حکومت  افغانستان به صدارت داودخان  دو لیسه به نامهای «خوشحال خان» و«رحمان بابا» را با لیلیه  برای فرزندان پشتونستان ومناطق سرحدی پشتو زبان کشور در کابل تأسیس کرد که در آنها به شاگردان  به زبان مادری شان دروس عصری از قبیل:فزیک ، شیمی ، بیولوژی ، تاریخ ، جغرافیا وادبیات پشتو ودرس وطن پرستی وآزادی خواهی وحق طلبی داده میشد. بسیاری از شاگردان آن لیسه ها به درجات عالی تحصیلی درداخل وخارج افغانستان نایل شدند وبه مقامات بلند دولتی درافغانستان رسیدند. هدف دولت افغانستان از این برنامه ها بلند بردن سطح علمی وشعور اجتماعی وسیاسی فرزندان قبایلی بود تا در آینده برای مردم خود مصدر خدماتی گردند.این لیسه ها تاکودتای ثور درکابل فعال بود.

مگرپاکستان با تحقق سیاست افراط گرائی خود در مناطق قبایلی بیشتر از ۳۰   ملیون  مردم پشتونستان رامحروم از تعلیمات عصری بار آورد که سطح آگاهی شان فقط به اجرای مناسک دینی وچگونگی رفتن به دوزخ وبهشت از طریق “جهاد”و “شهادت “خلاصه میشود.(میزان باسوادی در میان مردان قبایل ۱۷ ٪ درمیان زنان۳ ٪ است)

نخستین نتیجه تلاش های “آی اس آی” در راستای ناکام کردن ناسیونالیزم  پشتون وافغانستان  این بود که گروهی بزرگ از هواداران “داعیه پشتونستان” از این نهضت در سال ۱۹۵۴ جدا شدند  و بنای همکاری با دولت پاکستان را گذاشتند. براثر این از هم گسیختگی  وتفرقه قومی ،دولت پاکستان در۱۹۵۶قبایل آنسوی خط دیورند را به نام “یونت شمال غربی” جزو پاکستان اعلام نمود. واین خبر سبب عکس العمل شدید دولت افغانستان گردید وصدراعظم افغانستان داودخان در برابر این تصمیم پاکستان، نطق شدید اللحنی نمود وفردای آن بیرق  قونسلگری پاکستان در جلال آباد از طرف تظاهرکنندگان به آتش  کشیده شد وبالمقابل بیرق قونسلگری افغانستان در پشاور از طرف آن دولت در آتش سوخت وگپ به سفربری ولشکرکشی شد(۱۹۵۶).

تجاوز شوروی برافغانستان، چانس طلائی برای پاکستان :

بعقیده صاحب نظران “تجاوز شوروی برافغانستان وجنگ و جهاد درمقابل  شوروی ، چانس  های طلایی را برای پاکستان مساعد ساخت که یک طرف با سرازیرشدن سیل دالر های امریکا وعربستان سعودی ودیگرکشور ها قادرشد در رقابت با هندصاحب سلاح اتومی  گردد و  از سوی دیگر از شرایط بوجود آمده  در جهت تضعیف ناسیونالیسم پشتون استفاده کند. پاکستان فعالانه از پان اسلامیسم در میان پشتونها حمایت نمود و سرمایگذاری های بزرگی بر سر احزاب بنیاد گرای پاکستانی در مناطق قبایلی نمود. محصول این سیاست ها ظهور نوع جدید اسلامیزم پشتون در منطقه است که برخی جلوه های آن با به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان به نمایش گذاشته شد، چنانکه طالبان همبستگی پان اسلامیزم را نسبت به همبستگی قومی ترجیح میدهند. وبه خاطر استقرار شریعت اسلامی بیشتر ازجان مایه میگذارند تا به خاطر احقاق حقوق هم تباران قومی یا آزادی ملی خود.

این مسئله دیگرحاجت به اثبات ندارد که طالبان هیچگونه احساس پشتونولی‏ ندارند،  اگر میداشتند ،زندگی عادی وفقیرانه پشتونهای اینسوی خط دیورند را تباه ‏نمی کردند. مکتبها را نمی سوختاندند، و معلمان ما را نمیکشتند.آخر فرزندان پشتون دراین ‏مکاتب فقط علم وسواد می آموزند تا در اینده در فعالیتهای ‏اقتصادی و اجتماعی وسیاسی کشور خود سهم بگیرند  واز این راه امکانات  یک زندگی ارام وخوشبخت برای خود رافراهم کنند، پس چرا ‏اینها فرزندان پشتون را  از نعمت سواد وتعلیم محروم میسازند؟ وزیر تعلیم وتربیت فاروق وردک روز ۱۸نومبر۲۰۰۸ اعلام کرد که ۶۷۴ مکتب ‏در مناطق جنوب وجنوب غربی کشور بروی اطفال مسدود شده و۵۵۰ باب آن در ‏ولایات هلمند وکندهاروزابل وارزگان اند. مسدودشدن مکاتب بروی فرزندان پشتون بخاطراینست  که پاکستان نمیخواهد ‏فرزندان پشتون به تحصیل علوم بپردازند و از تکنالوژی عصری ‏بهره مند شوند.سازمان  استخبارات نظامی  پاکستان (آي .اس. اي) توسط طالبان مکاتب مناطق پشتون نشین را میسوزاند، معلمان وعلما ومشران قومی را میکشند ودروازه های ‏مکاتب را مسدود میکنند تا فرزندان افغان بی سواد وجاهل بار ایند.حنيف اتمروزیرتعلیم تربیه وقت ،دربیانیه ای گفت :در سال ۲۰۰۷،  ‏‏۶۰۶ مدرسه تعطيل و درحدود ۳۰۰هزار نفرشاگرد از ادامه تحصيل محروم شدند۱۵۲نفرمعلم ازسوی طالبان به قتل رسیده و۲۰۰ شاگرد هم مجروح شده ‏اند.

درپاکستان ملاها و افراط گرایان اسلامی که بیش ازنیم قرن از حمايت آشکار دولت برخوردار بوده اند ، از اسلام و قوانين شريعت کاملاً استفاده ابزاری ميکنند. ملاها و مدارس دينی درپاکستان امروز هم توسط “جنگ و ترور” تغذيه ميشوند. تعداد مدرسه های دينی در پاکستان را دقیقاً کسی نميداند. برخی تعداد آنها را تا 30 هزارمیشمارد.  تعداد مدارس دینی درصوبه سرحد پاکستان  به ده ها هزارباب میرسد.میتوان گفت که در هر دهکده وهر روستائی لا اقل یک مدرسه مذهبی مصروف مغز شوئی فرزندان قبایلی است. تولیدات این مدارس به کجا صادرمیشود ؟ بدون تردید اکثریت شان بعد از  مغزشوئی برای جنگ و حملات انتحاری به کشمیر برضد نیروهای هندی ویا افغانستان  اعزام میشوند وثبات وامنیت دراین کشورها را مختل میکنند.

در ارتباط به هند موفقیت پاکستان اینست که نیروهای افراطی را همواره برای عملیات جهاد درسرکشمیرباهند آماده کرده است، چنانکه از همان ۱۹۴۷ تاکنون  هر روز هند خود را با تهدید افراطیون اسلامی پاکستانی روبرو می بیند وهرچندگاهی با اجرای عملیات تروریستی در محلات مزدحم هندی باعث تلفات فراوان انسانی میگردند و باری همین افراطیون با یک حمله برکارگیل کشمیر تحت حاکمیت هند در ۱۹۹۹ و بار دیگر در  ۲۰۰۲ بر پارلمان هند حمله کردند و زنگ خطر درگیری میان دوکشور صاحب سلاح ذروی  را بشدت بصدا در آورند.

عملیات تروریستی اخیرماه نومبر لشکر طیبه پاکستان درشهربمبئی هند ومنجمله در هوتل تاج محل در مدت چهارروز نه تنها جان ۱۷۱ نفر را گرفت وبیش از ۳۰۰ تن را مجروح ساخت، بلکه با وجود انکار پاکستان از دست داشتن دراین عملیات تروریستی سرانجام یکی از دستگیرشدگان اعتراف نمود که که گروه لشکر طیبه با حمایت سازمان استخبارات نظامی پاکستان طراح ومجری این دهشت افگنی بوده اند. این عملیات وحشیانه که اعتراض شدید مردم هند را نسبت به نیروهای امنیتی آنکشور در پی داشت، تشنج میان هند و پاکستان را تا لبه پرتگاه یک جنگ تمام عیار ذروی  محتمل ساخته است. براثرفشار امریکابر پاکستان، آن کشور مجبورگردید تا برمراکز پرورش لشکر طیبه حمله ببرد و تعدادی از رهبران این سازمان افراطی اسلامی را دستگیر کند. هند نام ۲۰ تن از رهبران شبکه های افراطی اسلامی را به پاکستان ارائه کرده تا آنها را دستگیر نموده به هند تحوبل دهد.

شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز لشکر طیبه و گروه افراطی جماعت الدعوه وابسته به لشکر طیبه را،در لست تروریستان شامل نموده واز پاکستان خواسته است فعالیتهای این گروه هارا نیزغیر قانونی اعلام کرده به دستگیری رهبران شان بپردازد. پاکستان ظاهرا امرمسدود ساختن کمپ های لشکرطیبه وجماعت الدعوه را داده است.

داعیه پشتونستان که از اختلاف برسرخط دیورند، سرچشمه گرفته بود، وهمنوائی هند وتائید شوروی سابق را بهمراه داشت ،  در واقع زمینه ساز توسعه مدارس دینی وتقویت افراط گرائی درمیان قبایل شد که  نتیجه آن ازدیاد روز  افزو ن  افراط گرایان برای حمله برمواضع هند درکشمیر گردید و درضمن ناسیونالیزم پشتون را برای احقاق حقوق مدنی قبایل از دولت مرکزی تا ظهور جنبش پی تی ام  در۲۰۱۸ به صفرضرب زده بود.

استنتاج ازسیاست  افراطگرایی پاکستان :

سه فکتور عمده یعنی داعیِۀ پشتونستان ،مسئلۀ کشمیربین هندو پاکستان  وتجاوز شوروی برافغانستان در 1979 سه عامل عمده رشد افراط گرائی در پاکستان وبه خصوص درمناطق قبایلی آن کشوراست.به عبارت دیگر میتوان نکات آتیرا برجسته  نمود:

۱- تهیه وتجهیز یک نیروی رادیکال وافراطی  اسلامی برای جهاد علیه هند برسر مسئله کشمیر.مانند

لشکر طيٌبه که حدود پنجاه هزار مليشه مسلح دارد و گروه اصلی در جهاد برای آزاد کردن

کشميراست.

۲- به خاطر خنثی کردن داعیه پشتونستان ،پاکستان تا توانسته به ترویج اسلامگرائی وتکثر مدارس مذهبی درمناطق قبایلی پرداخت تا بنیادگرائی وپان اسلامیزم را  جاگزین ناسیونالیزم پشتون کند. پاکستان به این نیت خود موفق گردید، وتمام تلاش هاو تبلیغات افغانستان را برای ایجاد پشتونستان به صفر ضرب کرد.وامروز به جای یک حزب نیرومند ناسیونالیست پشتون که برای آزادی خود از زیر سلطۀ پنجابی ها برزمد، شش حزب رادیکال اسلامی در مناطق قبایلی ظهور کرده اند که هشتاد در صد مردم قبایل را بدنیال خود میکشند وبا هرگونه روحیۀ همبستگی قومی وپشتونولی وپشتونستان خواهی در تقابل وتعارض قراردارند و احزاب ناسیونالیست پشتون ازقبیل : عوامی نیشنل پارتی برهبری اسفندیار ولی،  وحزب پشتونخوا نیشل پارتی  برهبری محمودخان اچکزی اجازه ندارند در مناطق قبایل آزاد از ترس بنیادگرایان جمعیت العلمای پاکستان وطالبان تندرو پشتون دست به فعالیت سیاسی بزنند. بدین سان پشتونستان خواهی ما به جای نفع به ضرر پشتونهای آنسوی خط دیورند تمام گردید.

۳- بهره برداری سیاسی امریکا از اسلام برای انتقام کشی از اتحاد شوروی، به بهانه مقابله با کمونیزم پس از تجاوزشوروی برافغانستان در دسمبر۱۹۷۹، سنت فراموش شده جهاد را دوباره وارد  عرصه زندگی ساخت .وبیش از هروقت وهرچیز دیگر به تقویت وتعمیق بنیاد گرائی درپاکستان ومنطقه انجامید.

۴- ترساندن امریکا وکشورهای غربی از تروریزم، به منظورکسب امتیازات مالی به پاکستان، تا کشورهای غربی پاکستان را سدی  در برابر افراط گرایان  بدانند و این سد را همواره با پول وامکانات اقتصادی خود تقویت کنند؛ تا نشکند، که اگرشکست ، غرب خواب خوشی از دست تروریستان تربیت شده در پاکستان نخواهد داشت.

گرچه پاکستان باتوسل به اسلام سیاسی در راستای ناکام ساختن افغانستان بر سر مسئله پشتونستان ویا هندوستان برسرمسالۀ کشمیر، به موفقیت های زیادی دست یافت، مگر اکنون بهای بزرگی برسر اینکارخود می پردازد.ه کلام دیگر، آتشی را که پاکستان درمدت نیم قرن پف کرده تا دود آن چشم کابل ودهلی رابسوزاند، امروز به آتشفشانی مبدل شده که نزدیک است خود پاکستان را هم نابود کند. مبارزه طلبی افراطیون اسلامی به نام تحریک طالبان پاکستان از اوایل سال ۲۰۰۷ آنکشور را به آشوب کشانده است. وزیرستان جنوبی وشمالی و دره سوات وباجوړبه گورستان عساکرپاکستانی مبدل شده وده ها هزار سرباز پاکستانی مستقر در مناطق قبایلی توان جلوگیری وخاموش کردن این آتش  مشتعل شده را ندارند.

۵-ظهور  جنبش تحفظ پشتونها درسال ۲۰۱۸ برهبری منظوراحمد موج اعتراضات ده ها وصدها هزار پشتون در مناطق قبایلی  برضد  سیاست تبیعیض آمیز  اردوی پاکستان ، نشانگر این امر است که دیگر سیاست  حمایت از اسلام افراطی به هدف تصعیف ناسیونالیزم پشتون موثریت خود را از دست داده است. سیاستی که برای ۷۰ سال جلو احساسات ناسیونالیزم پشتون را گرفته بود.

 با قتل بیرحمانه ګیله من وزبر، شاعرپرشور ‌وپرجاذبه جنبش تحفظ پشتون در ۱۲ جولای ماه جاری ، خشم قبایل مختلف پشتون را بطور بی سابقه ای برانگیخته ومیلیونها جوانان آګاه پشتون را در وزیرستان شمالی وجنوبی  وبنو وکرم وسوات وباجور و غیره  را برآن داشت تا دست به تظاهرات وسیع بزنند وخشم ونفرت عمیق خود را در برابر سیاست تبعیض آمیز اردو ودستګاه جهنمی آی .اس. آی ابراز کنندو با فریادهای پرخروش «لراو بر یو افغان»  اتحاد وهمبستګی خود را اعلام کنند وبا صراحت اظهار نمایند که نمیخواهند بعداز این ننګ غلامی پنجاب را قبول کنند ووقت أن رسیده است که برای تعیبن سرنوشت خود فیام کنند و تا بحقوق حقه خود نرسیده اند دست از اعتراض برندارند.

پایان

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.