شرفیابی و ملاقات داکتر روان فرهادی با جناب عبد الولی خان

محمد داؤد مؤمند

0 618

شرفیابی و ملاقات داکتر روان فرهادی با

جناب عبد الولی خان

مرحوم خان عبد الولی خان، فرزند راد مرد بزرگ آسیایی خان عبد الغفار خان در خاطرات خود مینویسد: که وی بعد از یک مسافرت اروپایی توقفی در کابل نموده، در حالیکه در محفل تجلیل روز پشتونستان همه جمع شده بودیم که دفعتأ روان فرهادی نزد من آمد و تقاضای یک ملاقات و مذاکره فوری را از من نمود.

من با وجودیکه در نتیجه یک سفر طولانی خسته بودم و آرزومندی همچو ملاقات را نداشتم ولی نظر به اصرار و ابرام وی مجبور شدم به تقاضای روان فرهادی لبیک بگویم.

روان فرهادی گفت:« زمانیکه ترا دیدم و تلاش های سیاسی ترا تعقیب کردیم، نفس آرام کشیدیم که بابا ( خان عبدالغفار خان ) یک وارث سیاسی از خود به جا گذاشته تا هدف وی را دنبال کند، ولی شما ما را نهایت نا امید ساختید، شما سیاست پشتون ها را ترک نمودید و به سیاست سراسر پاکستان رو آوردید ( اشاره روان فرهادی متوجه این نکته بود که من درین زمان رهبر حزب نیشنل عوامی پارتی سراسر پاکستان انتخاب شده بودم. ) شما حالا برای حقوق پنجابی ها، سندی ها، بلوچ ها و حتی حقوق بنگالی ها میرزمید، پس سرنوشت این پشتون های بیچاره چه خواهد شد؟ و سرنوشت پشتونستان چه خواهد شد؟ »

من خندیدم و به فرهادی گفتم: روان صاحب نهایت خرسند شدم که از پشتونستان یاد کردید، زیرا من درین جا این سؤال را از پادشاه هم نمودم.

اعلیحضرت گفت: با صدر اعظم صاحب صحبت کن.

صدر اعظم وقت نیز یک جواب قانع کننده ارایه کرده نتوانست.

اما من به خاطری مسرورم که امروز یک شخصیت مسؤل و با صلاحیتی مانند شما جواب سؤال مرا ارایه کند.

ولی روان فرهادی از پاسخ به سؤال من طفره رفته، چنین گفت این نعره از پایین از جانب شما بلند شده، پس جواب آن را خود شما بدهید.

ولی خان در جواب روان فرهادی میگوید:

ما این نعره را زمانی بلند نمودیم که هنوز فیصله روی تقسیم هندوستان در آجندای روز قرار داشت و انگلیس در حیرت افتاده بود که برخلاف مناطق دیگر که مسلم لیک برنده انتخابات بود، در صوبه سرحد برنده انتخابات «خدایی خدمتگاران» شدند.

اکنون این صوبه در مناسبات بین المللی انگلیس در برابر روس ها نه تنها از اهمیت بزرگ بلکه اهمیت کلیدی برخوردار است.

انگلیس در صوبه های دیگر، اسامبله های صوبایی را گرفته بود ولی در اسامبله  صوبایی ما، خدایی خدمتگاران اکثریت قاطع و حتی دوی بر سه آراء را بدست آورد.

لذا انگلیس گفت که به رفرندم مراجعه میکند.

ما به انگلیس گفتیم که فیصله هندوستان، میان حزب کانگرس و مسلم لیک صورت گرفته و ما با کانگرس همکاری نمودیم، پس ما فیصله ای را پذیرفته ایم که هرگاه پاکستان ساخته میشود این صوبه نیز شامل آن میگردد، پس ضرورت به این ریفرندم چیست؟

ولی انگلیس میخواست موضع نهضت خدایی خدمتگار را تضعیف نماید و به تجویز خود پا فشاری داشت.

ما پیشنهاد نمودیم که اگر وضع چنین است باید حق یک انتخاب سوم را نیز به مردم ما بدهند، بدین معنی که ایشان علاوه بر رأی دهی و الحاق به هند یا پاکستان ، حق داشته باشند که به یک کشور مستقل بنام پشتونستان نیز رأی بدهند.

چون انگلیس این پیشنهاد ما را نپذیرفت، ما با رفرندم نام نهاد انگلیس مقاطعه نمودیم.

ولی خان علاوه میکند که: روزی یکی از لیدران پنجابی از پاچاخان « فخر افغان خان عبد الغفار خان-مومند» پرسید که در باره مناسبات خودت با افغانستان چه فکر میکنی؟

بابا در جوابش گفت: که این اسلام پنجابی شما، مرا یک هزار میل دورتر با بنگالی ها پیوند میدهد، که نه زبان مشترک داریم، نه لباس و کلتور و تاریخ مشترک، و تنها با تار مذهب بسته ایم و تو که مرا با این مسلمان هزار میل دور تر برادر میسازی، پس برادری با این افغانستان مسلمان نزدیک وهم سایه چرا موجب اعتراض تو واقع میگردد، که با معیار خودت نه تنها در اسلام با هم شریکیم و بر علاوه بر اسلام سرحد مشترک داریم، زبان مشترک، خوراک و پوشاک مشترک، کلتور، ثقافت و تاریخ ما مشترک است؟

پس در برادری با آن ها چه جای نا رضایتی برای شما پنجابی ها باقیماند؟

« فخر افغان در خطابه های خود میفرمود: وقتیکه احمد شاه بابا از فتوحات هند فارغ شد در منطقه جیلم به پیروان خود ضمن یک خطابه تاریخی فرمود که از جیلم ( حد فاصل میان پنجاب و پشتونخوا یا افغانستان تاریخی » تا دریای آمو و سرحدات هرات با ایران، سرزمین و خاک آبایی و اجدادی شماست.- مومند »

ولی خان ادامه میدهد که من به روان فرهادی گفتم: فرهادی صاحب طوریکه تصریح نمودم از پایین صدای دو گونه پشتونستان بلند شده است.

اول، پشتونستان خود مختار و آزاد دوران ریفرندم و دیگری مطالبه تغییر نام انگلیس « صوبه سرحد شمال مغربی » به « پشتونستان » تا مانند نام صوبه های دیگر که معرف ملیت باشندگان آن است، تثبیت و مسجل گردد که پشتونستان سرزمین باشندگان پشتون است.

من ازرروان فرهادی مجددأ سوال نمودم، این که شما طی چند سال صدای پشتونستان را بلند کرده اید، و زمانی هم این صدا را بلند کردید که ما همه در زندان به سر میبردیم، و امروز هم چشن تجلیل روز پشتونستان است، شما گپ کدام پشتونستان را میزنید؟

پشتونستان آزاد و مستقل؟ یا پشتونستان دارای خود مختاری داخلی، در چوکات پاکستان؟

روان فرهادی بار دیگر از دادن جواب عاجز ماند( قر زد- مومند ) و گفت: ولی خان همین سوال را من هم دارم تا مرا آگاه سازی.

من برایش گفتم که تجربه تاریخی و سیاسی نشان میدهد که قوم پشتون در تاریخ برای خود مقامی داشت، این قومی است که زمانی بالای هندوستان و ایران حکومت مینمودند و امروز به غلامی کشانیده شده است، دشمنا ن ما از مغل ها  تا انگلیس ها پالیسی تباهی و نفاق را پیش برده اند.

به قول امیر عبد الرحمن خان، انگلیس ها بر سینه پشتون ها کارد جدایی را گذشتاند و در کنار جدایی سیاسی و ذهنی، عملأ این سرزمین را به بیست حصه منقسم ساختند.

من به این عقیده ام تا زمانیکه این بیست پارچه با هم یکجا و متحد نشوند و این خانه بزرگ افغان دوباره به هم نه پیوندد، تا آن زمان پشتون ها به جایگاه و مقام خویش نمیرسند « لیا به یو کیږو٬ لیا به ورکیږو »

این هدف ما و مردم ماست.

من خود را پشتونستانی نمی نامم، زیرا با این کار، من همان نسخه انگلیس را میسازم که گویا « افغان جداست و پشتون جدا »

من به چنین چیزی تسلیم نمی شوم و به همین علت است که ما خود را از غلامی انگلیس آزاد میسازیم و متکی به این هدف باید بقایای میراث پلید فرنگی از دامن خاک افغانستان ناپدید و افغانستان به مفهوم واقعی آن، آزاد و متحد شده و فرزندان این سرزمین دوباره دور هم جمع شوند و بالای یگ گلیم مشترکأ زندگانی نمایند.

د خیبر دره خو لار د تلو راتلو ده

په کابل او پیشور کی افغان یو دی

روان فرهادی باز هم سؤال نمود که برای رسیدن به این هدف چه باید کرد؟

من برایش گفتم که پشتون ها به سه حصه تقسیم شده است.

یک قسمت در افغانستان، قسمت دوم در منطق قبایلی و بخش سومی ما، که قسمت محکوم شناخته میشود.

حکومت افغانستان میتواند مسأله خط اجباری و تحمیلی دیورند را از طرق دیپلوماسی و فشار بین المللی با پاکستان مطرح کند، و اگر حکومت پاکستان به حل عادلانه معضله از راه های صلح جویانه و فعالیت های دیپلوماتیک حاضر نشد، افغانستان همان راهی را در پیش گیرد که در طول تاریخ پدران و نیاکان ما، مردم و حکومت های افغانستان در پیش گرفته بودند، یعنی توپ با توپ، طیاره با طیاره، تانک با تانک، شما از این طرف هجوم ببرید و ما از آنطرف، تا این خط پلید و منحوس دیورند را از میان برداریم.

من به روان فرهادی گفتم که: روان صاحب حالا از تو سؤال میکنم که شما با طریقه گردن می نهید؟

فرهادی باز هم به حیث یک دیپلومات مسلکی از جواب سوال طفره رفت و به داستان سرایی پرداخت، ولی در نتیجه اصرار من گفت: که در روشنی اوضاع بین المللی این برخورد دور از امکان است.

برایش گفتم پس راه دوم را در پیش میگیریم، بدین معنی که پشتون های قبایلی که به قول علامه اقبال شیر های ژیان و عقابان بلند پرواز اند و از چترال تا وزیرستان ملیون ها جوان جذبه مبارزه و نبرد مسلحانه را داشته و حاضر اند به پا خیزند، حکومت شما، ایشان را مسلح سازند و ما با ایشان به پا میخیزیم، این هم ممکن است به حیث یک راه دوم رسیدن به هدف تلقی شود.

از روان فرهادی یک بار دیگر سؤال نمودم که نظر شما، در باره پیشنهاد دوم من چیست؟

فرهادی در جواب گفت: اوضاع جاری ملی و بین المللی این امکان را هم بما نمیدهد.

حالا من از فرهادی سؤال میکنم، تو که به هیچصورت حاضر نیستی با ما کمک عملی نمایی، پس اعتراضات تو در زمینه فعالیت های سیاسی و موقف ما در پاکستان بی معنی و بی محتواست.

آخر تو برایم بگو که برای من فرق میان تو و حکومت پاکستان چیست؟

یعنی چنان به نظر میرسد که تو هم به غلامی من خرسندی.

تو خو فریضه پشتونی و افغانی خود را به سر نمی رسانی، ولی هرگاه من برای رهایی خود در حدود امکانات سیاسی تلاش میکنم، با آن هم سر سازش نداری، پس برای من میان تو و حکومت انگلیس کدام تفاتی وجود ندارد.

داکتر روان فرهادی در حالیکه ملامت معلوم میشد، به مذاکرات خود در همین جا خاتمه بخشیدیم.

تبصره: د کوزی پښتونخوا٬ د سیاسی ستر مشر ولی خان٬ مذاکره او منطقه د داکتر روان فرهادی سره په ډاګه دا واقیت څرګندوی٬ چی ولی د لر او بر افغان پر وحدت او یو واحد افغان اعتقاد درلود.

ولی خان ادعا کوی چی دی ځانته پشتونستانی نه وایی٬ ځکه دا هماغه د انګلیس زړه استعماری نسخه ده چی افغان او پښتون جدا میلیتونه دی.

ولی خان په څرګنده د دیورند د استعماری کرښی له مینځ نه وړل غواړی.

د ولی خان دا شعار چی: « لیا به یو کیږی٬ لیا به ورکیږو » مخصوصا د هیواد پداسی حالت کی چی دایران، روس، ترکیی او متحده ایا لاتو گوډګیان چی د خراسان او فدرالیزم او د هیواد د تجزیی بغاری جګی کړی دی٬ د بقا او موجودیت دپاره د آسمانی یوی نسخی حیثیت لری.

د لر بو بر افغان د یو والی پیغام د لمړی او دوهمی سقاوی٬ خراسانی او ستمی حلقو دپاره په حقیقت کی د مرګ پیغام دی.

په درناوی

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply