میر غلام محمد غبار و افسانه تخیلی خان وردک

محمد داؤد مومند

0 802

ضمن مرور برکتاب دوم غبار چشمم به افسانه تخییلی و مبتذل غبار افتاد که تنها ذهن علیل و رنجور سیاسی غبار قادر به تخلیق آن است وبس.

غبار قصه پرداز چنین مینویسد:« یک نفر دیوانه وردکی در بازارهای کابل گشت و گزار میکرد، مردم او را خان وردک خطاب میکردند و گاهی اطفال شوخ مزاحمش شده میگفتند ( خدا وردک ببریت ) او که از عودت به وردک متنفر بود به غیظ آمده در عوض اطفال مزاحم، تمام مردم کابل را دشنام میداد.

روزی در بازار ده افغانان چنین شد و او به دشنام دادن مردم کابل شروع کرد. دوکانداری نزد او شد و گفت « خان تو به گناه طفلی، تمام مردم کابل را دشنام میدهی، این نامردی است. اگر مردی انگریز را دشنام بده»

این دیوانه بایستاد و با انگشت ارگ سلطنتی را نشان داده و آنگاه گفت « باز او خفه میشود » یعنی اظهار مخالفت با انگلیس سبب غیظ شاه میشود.

این قضایا نمونه کوچکی از احساسات عامه و حتی نشان دهنده نظریات تحت الشعوری مردم افغانستان نسبت به سلطنت نادر خان بود. ختم هجویات غبار. لعنت الله علی الکاذبین.

تبصره و توضیح: غبار غیب گوی و افسانه سرا درین افسانه که شیطان در گوشش پف کرده است، حتی نمیداند که نام آن هموطن چه بود؟

نام آن هموطن غلام محمد خان بود.

غبار به شکل تحقیر آمیز او را بنام « یک نفر دیوانه وردکی یاد میکند» اخلاقاً باید در عوض مینوشت « هم وطنی از وردک و یا …»

کسانیکه مانند نگارنده این سطور به سنین بالاتر از شست و یا شصت قرار دارند و باشنده  شهر کابل جان بوده باشند، حتماً غلام محمد خان مرحوم را که به نام « خان وردک » شهرت داشت، میشناسند.

مرحومی از زمره معروف ترین باشندگان شهر کابل بود که فرد فرد و خورد و بزرگ کابل او را میشناختند، اطفال شوخ بعضاً نه، بلکه همیشه و همواره بمنظور شوخی و تفریح و تلذذ خود ها، مزاحم مرحومی میگشتند و او هم در جواب گاهی «جوانمرگ شوی» و گاهی هم الفاظ دیگری را بکار میبرد.

غبار نام ده افغانان را درین افسانه تذکر داده است، احتمالاً منظورش ده افغانان قدیم کابل بوده باشد.

در وسط  منطقه ده افغانان یک کوچه باریکی از کنار دریای کابل شروع و تا چهار راهی ملک اصغر امتداد داشت.

در قسمت مابینی این کوچه حوضی بود بنام حوض مرخابی که در پهلوی آن منزل جناب محمد نوروز خان سرمنشی اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید و بعداً رئیس شورای ملی قرار داشت.

یک کمی بالاتر از خانه جناب محمد نوروز خان، منزل عبدالرب خان رئیس تمیز موقعیت داشت.

در دو طرف این کوچه دوکان های خورد و کوچک قرار داشت و خرده فروشان تُکری های توت تازه را برای فروش می آوردند٬ و صدا میکردند «توت پَر کوک» هم چنان یک عده با داشتن کراچی های دستی عرابه دار شیرخ و سودا واتر که آن را« آب ولایتی» نیز میگفتند میفروختند.

منظور اینکه من از همان زمان مرحوم غلام محمد خان را دیده بودم  و میشناختم.

غلام محمد خان برخلاف کذب و تهمت سیاسی غبار در مورد آن مرحوم، هرگز مردم کابل را دشنام نمیداد و این یک دروغ محض است، مرحومی اگر حرف درشتی به زبان میاورد تنها و تنها متوجه اطفال و پدر و مادر  اطفال مزاحم شوخ میبود و نه مردم کابل.

اگر احمقی به نیات بد سیاسی غبار آشنایی نداشته باشد و از طرفی هم در عمر خود مرحوم غلام محمد خان معروف به خان وردک را ندیده باشد، و از طرفی هم ملتفت  به درک بی منطقی ذهن رنجور سیاسی غبار نگردد احتمال دارد به این افسانه که ممکن شیطان در گوش غبار پف کرده باشد و یا هم اینکه در نتیجه پر خوری شبانه، در خواب دیده باشد، باور کند.

غلام محمد غبار، از یکطرف به صراحت مرحوم غلام محمد خان را به نام « دیوانه وردکی » معرفی میکند و از طرفی هم او را چنان زیرک  و هوشیار و رموز فهم معرفی میکند که او از ارتباط، دربار، با انگلیس آگهی یی که غبار مدعی آن است دارد!!! و در عین حال چنان وانمود میسازد که آن دیوانه به معیار علی محمد خان وزیر دربار یک آدم سیاسی و زیرک و محتاط بود، چنانکه تنها با اشاره انگشت بطرف ارگ شاهی به دوکاندار میفهماند که شاه خفه میشود!!

درین افسانه مبتذل، انتقاد و سؤال دوکاندار از خان وردک که از نظر ذهنی معذور و دیوانه است، بر جنون و دیوانگی خود دوکاندار دلالت میکند، تا به اتهام نامردی خان وردک.

این است یکی از محتویات کتاب به اصطلاح علمی غبار، که ممکن همچو افسانه ها و محتویات مبتذل، کتاب غبار را در نظر بعضی اشخاص جاویدانی بسازد!!

غبار بیچاره با گره دادن همچو لاطائلات و افرازات سیاسی معده، مذبوحانه تلاش دارد، ثابت نماید که غازی محمد نادر خان نماینده انگلیس بود.

باز هم شعر علامه داکتر اقبال در زمینه مصداق کلام است که میفرماید:

ای بسا آدم که ابلیسی کند

ای بسا شیطان که ادریسی کند

با عرض حرمت

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Leave A Reply