حکومت بیرحم است یا گروه طالبان؟

همراه با جدی تلقی کردن پیمان وداشتن عزم راسخ در عقیده اسلامی و گرد آوردن اندیشه درباره آن وبرخورداری از تصمیم وهوشیاری با وجود همه اینها لازم است که انسان حقیقت عقیده وپیمان را دریابد و مطابق آن، خود را دگرگون سازد و بازسازی نماید ، تا دین تنها در حماسه و جانبداری و شکوه خلاصه نشود ومجرد احساسات و عواطف نباشد . زیرا پیمان خدا ، برنامه زندگی است ، برنامه ای که به دل اندیشه و احساس می دهد ، و به زندگی نظم و ترتیب و سروسامان می بخشد ، و به رفتار ادب و وقار و اخلاق پسندیده عطا می نماید، و به تقوا و پرهیزگاری می انجامد وانسان پی میبرد که پیوسته خدا، نگهدار و ناظر بر اعمال او است و باید از سرانجام کار و روز رستاخیز بیمناک بود. چه تکلیف کمرشکن و سختی است ، اینکه برادر برادرش را بکشد .گوئی انسان با میل و رغبت خود را میکشد.آئین خدا وشریعت الله که برای سعادت مردم گذارده شده است ، بخشی از قانون همگانی حاکم بر جهان است . اجراء این دین ، بلاشک اثر مثبتی در ایجاد رابطه و هماهنگی کار مردم و کار جهان دارد.داوری بردن به آئین پروردگاری ، که درکتابش قرآن قوانین آن ذکر شده است ، نه سنت است ونه مستحب ونه محل انتخاب وگزینش .بلکه پیروی از قانون این آئین ، ایمان است وپیروی نکردن از آن بی ایمانی .قرآن ، کتاب اسلام و ستون پایدار و بنیاد استوار آن است . خدای تبارک و تعالی این کتاب را رهنمای پرهیزگاران قرار داده و در پرتو آن جهان را از تاریکی به سوی روشنایی برده است . قرآن ، نخستین پایه ی شریعت اسلامی و نظام حکیمانه آن در سیاست و حکومت و اداره مملکت است ، نظامی که صلاح مسلمانان جهان و همه ی جهانیان در زندگی امروز و فردا در هر مکان و زمان بدان بستگی دارد .دراین صورت اسلام شمشیر را بر نداشته است تا مردم را وادار به پذیرش آن کند، وبنابراین معنی ، اسلام با شمشیر انتشار نیافته است واتهامی که در این زمینه برخی از دشمنان اسلام به اسلام می زنند نادرست خواهد بود. بلکه اسلام جنگیده است تا نظام پر امن وامانی را پا بر جا دارد که در سایه آن ، همه پیروان عقاید دیگر در امنیت بسر می برند در چارچوب اسلام ، فروتنانه از آن فرمانبرداری می نمایند ، اگر چه عقیده و باور داشت اسلام را نپذیرفته باشند. قوت و قدرت اسلام برای حفظ موجودیت و انتشار خود، برای اطمینان یافتن پیروانش بر عقیده شان ، و اطمینان یافتن کسانی برجانشان که میخواهند اسلام را بپذیرند، و برای استقرار این نظام و جانبداری از آن ضروری و لازم است . تا اکنون کسی به بشریت جنایتی همچون جنایت گروه طالبان نکرده است. چنین گروه و افراد دشمنان بشریت است لازم است که بشریت اگر به رشد  عقلی  شعوری خود رسیده ، چنین فردی را از میان خود برانند . بر مومنان واجب است که چنین کسی را از میان انسانها برانند . چه مؤمنان کسانی هستند که خداوند ایشان را برگزیده است با اعطاء نعمت ایمان محفوظشان کرده وافتخار شان بخشیده است ولذا وظیفه آنان است که به خاطر خود و به خاطر همه بشریت ، چنین کاری را ببینند ، و بدانند که ایشان عهده دار چنین مسئولیتی بوده و در پیشگاه خدا از ایشان درباره این وظیفه پرسیده میشود.

بناَ‌ با در نظر داشت مسایل فوق آشکار می گردد که گروه طالبان یک گروه جنایتکاری و سرکش  است که همواره بر خلاف احکام و دساتیر الهی عمل نموده  و با گمراهی ، کوردلی ، سرکشی ، شهوت پرستی ، اذیت و آزار ، ظلم و ستم ، بیم و تهدید واز هم پاشیدن پراکنده ساختن مسلمانان این گروه هر روز یک طرح و پلان جدید را با اشاره دشمنان اسلام و مردم افغانستان پیشکش می نمایند تا بار دیگر این کشور را به پناهگاه تروریستان جهان تبدیل نماید.از پیدایش این گروه تا فعلا با گذشت هر روز مردم مظلوم مسلمان این سرزمین را به قتل می رساند، اماکن مقدس وعام المنفعه که با خون هزاران شهید ساخته شده را با اعمال تروریستی و تخریبی خویش از بین می برند وآرزوی به قدرت رسیدن را هم دارند به گفته های دروغین خویش سنگ خدمت به مردم را به سینه میزنند اگر آنها واقعآ افغان هستند نباید برادران مسلمان خود را به قتل برساند و اماکن عام المنفعه را نباید تخریب کنند و به ارزشهای اسلامی و ملی افغانستان احترام بگذارند اما متاسفانه گروه طالبان همیشه خلاف موازین انسانی و بشری عمل کرده هیچگاه درگفتاروکردار صادق نبوده است وهمیشه منافع دشمنان افغانستان را دنبال کرده اند .