مغالطه کودتا با انقلاب، دفاع از پرنسیپ

محمد داؤد مومند

661

در سایت افغان جرمن مطالبی به ارتباط کودتای سرطانی تواریش حسن شرق، از نظرم گذشت. من در گذشته چه در سایت افغان جرمن و چه در سایت وزین و مهذب آریانا افغانستان به ارتباط دوره انسانی و آزادی خواهانه دهه دیمکراسی، کودتای بد شگون و بد فرجام سرطانی و شخصیت والاحضرت سردار صاحب محمد داؤد خان مطالبی زیادی نوشته ام که بعضاً با عکس العمل های خلاف کرامت انسانی یک عده سردار پرستان مواجه شده است.من در نظر نداشتم، که بیشتر اندرین موارد به کنگاش ها و مناطقه و استدلال بپردازم، چنانکه هرگز آرزو نداشتم با  هتاکان مستعار نویس سایت مذکورداخل نجوای بی نتیجه گردم ولی طومارهای افتراء و اهانت آمیز ایشان، مجبورم میساخت که مطابق اصل حقوقی (حق دفاع مشروع)، متکی بر موازین منطق و برهان و ادله از طرز تفکر و اندیشه خود دفاع نمایم.

هموطنی بنام شریف جان منصور، در سایت فوق الذکر، سالگرد روز کودتای سرطانی را به مردم افغانستان تبریک گفته است، همچو تبریک نا مناسب در حقیقت تبریک شهادت والاحضرت سردار صاحب داؤد خان، سردار صاحب نعیم  خان و اعضاء خانواده نجیب شان و سر آغاز تراژیدی و تباهی ملت و کشور افغان است.

این کودتای بد فرجام و بد شگون نه تنها، عامل اساسی و بنیادی تباهی خانواده سردار صاحب و مردم افغانستان گردید، بلکه تمام آرزوها و تمنیات سردار صاحب را که در بیانیه خطاب به مردم شان عنوان کرده بود، نه تنها مساوی به صفر ساخت بلکه چنان مصیبت آفرین بود که در نتیجه اثرات ناکامی اش، افغانستان در طول 45 سال گذشته به یک جهنم آتش فشان مبدل گشت!

تبریکی این روز همچنان شباهت به تبریکی، روز های کربلا و شهادت حسنین را به مسلمانان و بخصوص شیعه مذهبان جهان دارد.

لذا تبریک  چه، و برای چه ؟

این هموطن ارجمند، کودتای سرطانی را بنام «انقلاب سفید» مسماء ساخته که یک مغالطه عندی و تعمدی از مفاهیم علمی کودتا و انقلاب محسوب میگردد، عندی و تعمدی به خاطر و دلیلی که، تعبیر و توضیح این اصطلاحات سیاسی در انترنت و گوگل موجود است، و باور کردنی نخواهد بود که شخصی که ذوق چیز نویسی دارد از آن بی خبر و بی اطلاع باشد.

برای دریافت معلومات در قاموس کبیرافغان جرمن اولتر از همه، به سایت مذکور مراجعه نمودم، تا توضیح قاموس آن سایت را در زمینه بدانم، خوشبختانه قاموس کبیر توضیح همه جانبه  در مورد عمل کودتا دارد. قاموس کبیر این کلمه را مربوط زبان فرانسوی دانسته و تحت عنوان معنی کودتا مینگارد:(قیام و اقدام گروهی برای سرنگون کردن حکومت وقت از راهای غیر قانونی. ساقط کردن حکومتی به طور ناگهانی از طریق نیرو های نظامی.)

کودتاچی: (کودتا کننده، شور و شر انداز، شورشی، کودتاگر، بغاوت کننده.)

قاموس کبیر توضیح کاملاً درست و منطقی و علمی در مورد کودتا داده است، یعنی کودتا یک عمل غیر مشروع، خلاف قانون اساسی مملکت، غصب قدرت توسط گروپی معدودی از نظامی ها و یک بغاوت سیاسی و نظامی است.

متأسفانه تعبیر کلمه «انقلاب» در سایت افغان جرمن، برایم اقناع کننده نبود، لذا برای تعبیر و تفسیر جامعتر کلمه انقلاب، به یکی از فرهنگ های اصطلاحات سیاسی مراجعه نمودم، که اصطلاح انقلاب را، چنین توضیح نموده است:«انقلاب به معنی یک تغییر بنیادی و اساسی و عمیق در زیر بنای تشکیلات سیاسی و اقتصادی یک جامعه است که معمولاً با اعمال تشدد همراه است، زیرا تغییر زیربنای سیاسی و اقتصادی یک جامعه مستلزم تغییر نظام حاکم است و این تغییر هم بدون یک حرکت عمومی مردم و توده ها برای سرنگونی نظام حاکم میسر نیست. معروفترین انقلابات، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتوبر در روسیه میباشد.»

در نتیجه، به وضوح و صراحت میتوان گفت که کودتای سردار صاحب یا به عبارت بهتر کودتای تواریش حسن شرق و ایادی کی – جی – بی ، یک کودتای سفید بود، نه انقلاب سفید. اگر هموطن مذکور، اول به قاموس کبیر افغان جرمن مراجعه مینمود، همچو مغالطه غیر قابل تصور، درذهن مبارک شان، منزل نمیگرفت.

این هموطن، نظام شاهی افغانستان را، مانند وکیل هرات در ولسی جرگه دوره دهه قانون اساسی، (نظام فرسوده) قلمداد میفرمیایند، ولی دوره ده ساله صدارت (نه نخست وزیری) سردار صاحب را، چنان از نظام سلطنتی مجزا معرفی میکند که گویا در دوره صدارت داؤد خان اصلاً، نظام شاهی و شاهی در کشور وجود نداشته و سردار صاحب مانند دوره جمهوریت کذایی خود، هم صدراعظم و هم رئیس دولت بود. بی خبر از این حقیقت که پادشاه افغانستان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، عم بزرگوار تاج بخش خود یعنی شاه محمود خان غازی را عنفاً، به نفع آغه لاله خود یعنی سردار صاحب مجبور به استعفاء ساخت و به قول فردوسی «منت ساختم رستم داستان» از سردار صاحب رستم داستان ساخت وگر نه … بود، در سرزمین کوهستان، چنانکه بابای مبارزان ملی استاد هاشمیان در مجله «آئینه افغانستان» از قول مردم سمت مشرقی و کندهار بزرگ نوشت که مردم آن ولایات سردار صاحب را (ل…سردار) خطاب داده بودند.

اگر رژیم شاهی، یک نظام فرسوده بود، منطقاً صدارت ده ساله سردار صاحب نیز جزء همان نظام فرسوده به حساب میرود و از آن مجزا نیست، و اگر پادشاه افغانستان، سردار صاحب را به مقام صدارت ده ساله کل اختیار رساند، چطور ممکن است که دست آورد های ده ساله صدارت سردار صاحب را از برکت انتصاب وی، توسط اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، تنها منحصر به خودش دانست؟

زهی بی عدالتی!!

هم وطن ارجمند بخواند و بداند که سردار صاحب بعد از گرفتن چند کورس نظامی در فرانسه بوطن برگشت و به حیث داماد قهرمان معارک تل و جبهه نجات کشور، غازی محمد نادر خان شهید و آغه لاله پادشاه و برادر زاده اصیل و میراث خور، صدراعظم آهنین سردار محمد هاشم خان بصورت ماشینی به مقام جنرالی رسید (معمولاً رسیدن به مقام جنرالی طبق اصولنامه ترفیعات مامورین دولت، در حدود 25 تا سی سال وقت میخواهد) بعداً نیز در تحت سایه همین نظام شاهی که هموطن نویسنده مقاله، آن را نظام فرسوده میخواند، وظایف بس بزرگ دولتی مانند ریاست تنظمیه و قوماندانی قول اردوی ننګرهار ( در همین دوره سردار صاحب علیه قوم مظلوم و بیچاره و نهایت غریب قوم صافی لشکر کشی نمود که تفصیل مزید آن در تحقیق دقیق استاد داکتر صاحب زمانی، در سایت افغان جرمن موجود است) قوماندانی قول اردوی کندهار، وزارت داخله، وزارت حربیه و بعد از سردار هاشم خان به حیث مقتدر ترین صدراعظم تاریخ معاصر کشور برای مدت طولانی ده سال یعنی سه سال بیشتر از دوره صدارت عم تاج بخش اعلیحضرت شاه محمود خان غازی، صدراعظم کشور و در خدمت نظام و تأمین منافع طبقاتی نظام شاهی قرار داشت و از آن دفاع مینمود.

به مصداق کلام آفتاب آمد دلیل آفتاب، همین نظام شاهی محمد ظاهر شاه و حکومت کاکاهایش بود، که کشور، در طول دوره سلطنت از آزادی، استقلال، حاکمیت، وحدت، تفاهم، و وداد ملی و امنیت بی نظیر سرتاسری در کشور برخوردار بود.

به اساس مصرحات قانون اساسی 1964 برای اولین بار به اجاره داری حکومت سرداران خاتمه داده شد که در ذات خود یک عمل انقلابی بود. و برای اولین بار به شخصیت های بزرگ فهیم و فخیم و دانشمند و تکنوکرات کشور، مربوط اقشار پائین جامعه مانند شهید میوندوال، شهید محمد موسی شفیق، داکتر یوسف خان، داکتر ظاهر خان و غیره در سطح صدارت و دیگران مانند وکیل خان، صمد خان حامد، علی احمد خان پوپل، داکتر روان فرهادی، ستار سیرت، عبدالهادی خان داوی، و عده غفیری از جوانان تعلیم یافته و مسلکی، در سطح مامورین عالی رتبه دولت، فرصت تبارز شخصیت و خدمت به وطن داده شد.

آیا این نظام عاری از هرگونه عیب و نقص بود؟ هرگز نه، در واقعیت امر هیچ حکومتی بالخصوص در کشور شرقی و اسلامی، عاری از نقایص نبوده ولی به تناسب تمام زعماء کشور های اسلامی مانند ایران، عرب سعودی، اردن، مصر، پاکستان، بنگله دیش و غیره، شاه افغانستان منورترین و دیمکرات ترین ایشان به شمار میرفت و مندرجات دیمکراتیک قانون اساسی افغانستان، مطابق نظر دانشمندان حقوق اساسی، در کشورهای منطقه بی نظیر بود.

درین قسمت یک بار دیگر، پاراگرافی را از نوشته شاغلی استاد سیستانی، در مورد اصالت و اصلیت دوره انسانی و آزادی خواهانه و ذهنیت ساز دهه دیمکراسی به عرض میرسانم، شاغلی سیستانی مینویسد:«بار دوم با انفاذ قانون اساسی 1964 درعهد سلطنت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، دیمکراسی دوباره طلوع کرد.

رونق نشرات، آزادی مخالف و موافق دولت، سخن رانی های آتشین بر ضد دولت وقت از طریق مظاهرات و راه پیمایی محصلان و شاگردان پوهنتون و لیسه های مرکز و ولایات کشور در بیشتر اوقات درسی، مضمون اصلی این دهه دیمکراسی بود.

شوق و ذوق جوانان به مطالعه و تلاش برای بدست آوردن آثار مترقی مانند کسانی چون: کارل مارکس، انگلز، ماوو و نویسندگان اسلامی چون سید قطب، حسن البنا، مودودی و غیره به حدی رواج یافت که در هیچ وقت و زمان دیگری در افغانستان تا آن حد، رونق نیافته بود و میتوان گفت که:

تمام سیاست مداران و دولت مردان افغانستان در سه دهۀ اخیر، محصول همان دوره دهۀ دیمکراسی است که با کودتای سردار محمد داؤد ستاره دهه دیمکراسی افول نمود.»

استاد سیستانی، چندین سال قبل بعد از مطالعه مضمون من در مورد سردار صاحب، ایملی برایم فرستاد و در ضمن نوشتند:(دوست حقگوی محمد داؤد مومند! مقاله جامع و مملو از حقایق شما را امروز مطالعه کردم…مقاله از چندین لحاظ بیطرفانه و بیغرضانه تحریر شده است و در آن به درستی فرق کودتا از انقلاب تعریف و تشخیص شده است و چیزی که دال بر بی انصافی شما تلقی گردد، دیده نشد و یا اینکه من دیده نتوانستم.

این مقاله به صورت کلی در باره شخصیت داؤد خان است و از چنان منطق محکم و استوار برخوردار است و با دلایل و شواهد انکار ناپذیر تحریر شده است که مرا وا داشت به تجدید نظر در مورد جایگاه شخصیت داؤد خان در ذهنم فکر نمایم.

قبل از این هم با مطالعه سرگذشت دردناک خانواده غازی میر زمان خان کنری در دوره صدارت داؤد خان وتبعید آن خانواده پس از تحمل  زندان  دهمزنگ … و نیز به زندان انداختن بهترین فرزندان این کشور مثل سران جنبش ویش زلمیان  و اعضای مشروطیت سوم و هم چنان زندانی ساختن میوندوال و ملک خان عبدالرحیمزی به اتهام کودتا و سرکوب کردن قوم صافی که از فقیر ترین ولی دلیر ترین اقوام پشتون درین کشور به شمار میرود، و من از این ظلم سردار در حق قوم صافی اطلاعی نداشتم، اعتقاد من نسبت به وی سست شد…)

هم وطن مقاله نویس هم چنان با یک ادعای کاملاً دور از واقعیت و نا استوار، رژیم سلطنتی را متهم به ترور یاران داؤد خان نموده و ادعا دارد که:«همین مقامات نبودند که دگروال امان الله خان حیدری و پسر جوانش را به شهادت رسانیدند؟

نمیدانم ادعای کاملاً دور از حقیقت ترور یاران داؤد خان (این یاران ترور شده داؤد خان کیانند؟) و شهادت مدیرعمومی ترافیک امان الله خان حیدری، متکی و مستند بر کدام مدارک، اسناد، شهود و نوشته هاست؟

مرحوم امان الله خان حیدری و پسر جوانش در یک حادثه ترافیکی در راه کابل وردک، جان خود را باختند، بدین تفصیل که پسر جوان و کم تجربه اش در قسمت درایوری، در حالیکه موتر فولکس واگون را میراند با موتر والگا، که از جانب مقابل میامد تصادف نموده و پدر و پسر جان به حق سپردند. مرحوم استاد شیدا و پسرجوانش با داشتن موتر فولکس واگون، به عین شکل، در منطقه شیر شاه مینه کابل با موتر دیگری تصادف نموده جان خود را باختند.

قابل توضیح است که مرحوم امان الله خان حیدری نه کدام شخصیت انقلابی و مترقی و آشوبگر بود و نه در سطح مردم مانند خانواده ببرک خان غازی یا حاجی حسن خان و حاجی یوسف خان مومند، از نفوذ بزرگ قومی برخوردار، ونه مانند ملک خان کرسی نشین بزرگ دولت بود. مرحومی به حیث یک مسلمان معتدل و دیندار و دارای یک شخصیت متوازن شناخته میشد. لذا ترور یا کشتن وی از طرف رژیم متکی بر هیچ منطقی استوار نیست.

اگر رژیم میخواست که کدام یار سردار صاحب را ترور میکرد، باید تواریش حسن شرق بی خدا را که به حیث یک ایجنت اجانب از دوران کلوپ ملی، در پوست سردار در آمده بود، اولتر از همه به جهنم میفرستاد، نه یک موسیچه بی آزار مانند امان الله خان حیدری را.

 اما قرار روایت مردم، خانواده محترم حیدری صاحب، فکر میکنند که چون مرحوم امان الله خان دوست بسیار صمیمی و وفادار سردار صاحب بود و او کاندیدای وکالت  ولسی جرگه از ولایت وردک بود، سردار ولی دسیسه تصادف موتر را پلان کرد و امان الله حیدری کشته شد.

سؤال درینجاست، گیریم که این تلقی یا اتهام واقعیت داشته باشد، پس زمانیکه سردار صاحب در نتیجه کودتا بر اریکه قدرت نشست و به قول داکتر صاحب سید عبدالله کاظم:(حکم رهبر به مثابه قانون بدون چون و چرا عملی میشد) چرا سردار صاحب متکی برمصرحات شریعت وعدالت اسلامی سردار ولی را، به ارتباط پلان کشتن یارش، مرحوم امان الله خان حیدری محاکمه ننمود، بلکه برعکس، سردار ولی را بنابر روابط فامیلی در طیاره سوار نموده به روم فرستاد؟

این بی تفاوت ماندن سردار صاحب، از دو حالت خالی نیست، یا اینکه سردار صاحب به این نتیجه رسیده بود که تلقی واتهام فوق الذکر علیه سردارولی، چیز دیگری به جز، افتراء چیز دیگری نیست و یا اینکه سردار صاحب تحت تأثیر علائق خانوادګی از تطبیق عدالت خداوندی اجتناب ورزیده اند. آلترنتیفی سومی، قابل ملاحظه نیست.

تواریش حسن شرق در کتاب خود، در مورد کودتای سرطانی، مطلبی با همچو مفهومی دارد که :« داؤد خان درقسمت اجراء و تعمیل کودتا متردد بود ولی من برایش گفتم که ممکن شما نظر به ارتباط خانوادگی مواجه با کدام خطر بزرگ نخواهید شد ولی زندگانی ما در خطر است، لذا او را در قسمت رهبری و تعمیل کودتا متقاعد ساختم.»

لذا به جرئت میتوان ګفت که مجری اصلی کودتای بد شګون سرطانی، تواریش حسن شرق و یاران کی – جی – بی او در ساحه عسکریست.

هم وطن ارجمند شریف منصورادعا میکند که:«…و ملیون هموطن دیگرما، داود خان را از صمیم قلب دوست دارند..»

فهمیده نتوانستم که این هموطن، احصائیه فوق الذکر را از کجا بدست آورده اند و متکی بر کدام مدارک است؟

من در طول ۲۰ ګذشته سه بار به افغانستان رفتم و به چشم سر دیدم که به پیش روی شیشه های موتر های تکسی فوتو های احمد شاه مسعود و بچه سقو دیده میشد، من یک فوتو از سردار داؤد خان را نه در موتر های تکسی یا موتر های شخصی یا دکاکین یا منازل دیدم. از زمره این یک ملیون نفر خو باید حد اقل چند صد نفری که به فرموده هموطن مقاله نویس، سردار صاحب را از صمیم قلب دوست دارند، پیدا میشد که بر املاک عقاری و غیر عقاری خود، یک فوتوی سردار صاحب را نصب میکرد. نه تنها چند صد نفر بلکه از جمله ادعایی جان فدای یک ملیون، یک نفر حاضر نشد، ارادت خود را به سردار صاحب از طریق نصب فوتوی گرامی اش تبارز بدهد !!!

نه کرسی فلک نهد اندیشه زیر پای !!!!!!!!!!!

تا بوسه بر رکاب سردار داؤد خان زند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ولی در مورد وجاهت پادشاه مغفوربعد از خلع قدرت، اسناد استصواب رأی مرحوم داکتر بهاءالدین مجروح در کمپ های مهاجرین در همان آوان اول دوره جهادی که در نتیجه آن بیشتر از 90 فیصد به زعامت اعلحیضرت محمد ظاهرشاه رأی داده بودند و از مجبوبیت شان میان اقوام مختلف افغانستان نمایندگی میکرد، موجود است.

مرحوم داکتر بهاء الدین مجروح در نتیجه همین استصواب رأی، از طرف حزب نا مسلمان گلبدین حکمت یار به شهادت رسید.

یک نکته که در نوشته هموطن شریف جان منصوردر مورد داؤد خان متوجه شدم، این است که وی در تمام حصص مقاله خود از خلق و خلقی ها تذکر بعمل میآورد  و حتی یکبار هم، از پرچم و پرچمی ها نام نمیبرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا کند که کدام احساس، محرک و انگیزه تباری در میان نباشد.

چون هموطن ارجمند ذکر خیری از شاغلی عبدالجلیل جمیلی و ارادت شان را به سردار صاحب به عمل آورده بود، آرزو داشتم قسمت های بسیار جالب نوشته 15 سال قبل شاغلی جمیلی را که من در یک مقاله خود منتشره ماه اگست سال 1920 تحت عنوان «خاطرات شاغلی جمیلی از اعلیحضرت محمد ظاهر شاه» درین سایت مهذب بدست نشر سپردم، متذکر گردم و هم چنان  بسا مطالب مهم دیگر، اما از ترس طوالت نوشته و اجتناب از بیزاری مطالعه کنندگان عزیز از طولانی شدن آن، از تذکار آن منصرف گردیدم.

در مورد انگیزه اصلی و بنیادی کودتای سرطانی، من صد در صد با نظر عالمانه، صادقانه و واقع بینانه داکتر صاحب سید عبدالله موافقم.

داکتر صاحب کاظم در مورد انگیزه کودتای سرطان میفرمایند:«با آمدن موسی شفیق به حیث صدراعظم، شوروی ها متوجه شدند که افغانستان با وجود زحمات سی ساله آنان، از زیر نفوذ شوروی خارج خواهد شد، لذا تصمیم گرفتند تا شفیق و نظام شاهی را از بین ببرند، و برای مرحله اول یعنی دوره انتقالی، داؤد خان را برای زعامت ترجیح دادند و مطرح ساختند.»

متأسفم که سردار صاحب به حیث یک عضو برجسته خاندان سلطنتی و شخصیت پر وزن جامعه توسط ایادی کی – جی- بی مانند تواریش حسن شرق، «غولانده » شد و با قبولی رهبری کوتای سرطانی، هم  قبر خود و هم قبرمردم خود را کند.

نظام شاهی از زمان احمد شاه بابای کبیر تا زمان کودتای تواریش حسن شرق نزدیک به سه صد سال دوام کرد، نظام شاهی تحت زعامت اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، تا کودتای کرملینی تواریش حسن شرق، مدت چهل سال دوام کرد، در سر تا سر بدنه نظام شاهی شخصیت های بزرگ ملی منجمله شخص سردار داؤد خان و برادرش سردار نعیم خان، قرار داشت، نظام شاهی در دوره دهه دیمکراسی، چنانکه استاد سیستانی اذعان میدارد به تطهیرافکار و قوام دیمکراسی ذهنیت ساز پرداخت، لذا نظام شاهی، نظام فرسوده نه، بلکه این، جمهوریت کذایی تواریش حسن شرق و ایادی کرملینی اش بود که نه تنها کودتای سرطانی را مطابق پلان و حکم زمامداران شوروی، به ثمر رساندند بلکه همین غدوات خبیثه مانند غدوات سرطانی و موریانه در پیکر این جمهوریت لانه کردند و سر انجام باز هم به امر زمامداران شوروی، با کودتای دوم گاوی، رژیم سردار صاحب را در روز روشن سقوط دادند، لذا منطقاً باید گفت که رژیم فرسوده و موریانه زده همین جمهوری سردار صاحب بود، نه نظام شاهی و دیمکراسی در کشور.

قابل تذکر است که سردار صاحب فطرتاً چنان آدم سر تمبه بود که در روز روشن کودتای دوم کرملنی، یعنی هفت گاوی، پیشنهاد معقول و نجات دهنده قدیر وزیر داخله خود را مبنی بر محاکمه فوری صحرایی و اعدام سران پرچم و خلق که در زندان رژیم محبوس بودند، با عصییت و تحکم معمول خود رد نمود.

ای وای وطن وای

من خود قبل از کودتا، از ارادتمندان سردار صاحب بودم و در دوره بیکاری شان توسط و ذریعه فرزند برومند شان، شهید ویس، با سردار صاحب، باب مکاتبه را باز نمودم.

روح و روان سردار صاحب شاد. آمین

د دعوت رسنیز مرکز ملاتړ وکړئ
له موږ سره د مرستې همدا وخت دی. هره مرسته، که لږه وي یا ډیره، زموږ رسنیز کارونه او هڅې پیاوړی کوي، زموږ راتلونکی ساتي او زموږ د لا ښه خدمت زمینه برابروي. د دعوت رسنیز مرکز سره د لږ تر لږه $/10 ډالر یا په ډیرې مرستې کولو ملاتړ وکړئ. دا ستاسو یوازې یوه دقیقه وخت نیسي. او هم کولی شئ هره میاشت له موږ سره منظمه مرسته وکړئ. مننه

د دعوت بانکي پتهDNB Bank AC # 0530 2294668 :
له ناروې بهر د نړیوالو تادیاتو حساب: NO15 0530 2294 668
د ویپس شمېره Vipps: #557320 :

Support Dawat Media Center

If there were ever a time to join us, it is now. Every contribution, however big or small, powers our journalism and sustains our future. Support the Dawat Media Center from as little as $/€10 – it only takes a minute. If you can, please consider supporting us with a regular amount each month. Thank you
DNB Bank AC # 0530 2294668
Account for international payments: NO15 0530 2294 668
Vipps: #557320

Comments are closed.