متکی برروایت غبار، قاتل اصلی امیر حبیب الله، شجاع الدولۀ غوربندی است

 متکی برروایت غبار، قاتل اصلی امیر حبیب الله، شجاع الدولۀ

غوربندی است

تنوع روایات و تحقیقات و استنباطات محققین و مورخین، در مورد قتل و یا شهادت امیر حبیب الله خان که قسماً، مطلقاً عاری از تداخل انگیزه های سیاسی نیست، چگونگی قتل مرحومی و عدم یک توافق جمعی در مورد، این قتل را به یک معمای لاینحل سیاسی تاریخی مبدل ساخته است.

دلیل ادعای این قلم، که چرا، در ادعاها و استباطات و تحلیل های یک عده محققین و بخصوص ارادتمندان غازی امان الله، انگیزه های سیاسی وجود دارد، تلاش بیهودۀ شان برای ثابت ساختن بی گناهی غازی امان الله در زمینۀ قتل پدرش است، انگیزه های مماثلی نیز درمورد مواقف سیاسی یک شخصیت سیاسی دیگرمطلوب نظر شان نیز، قابل توجیه است.

چند روز قابل شاغلی احمد فواد ارسلا، مضمونی را تحت عنوان (قتل امیر حبیب الله خان ونقش بریتانیا) در ویب سایت افغان جرمن بدست نشر سپرد، آنچه بیشتر در مضمون شاغلی ارسلا مورد توجهم قرار گرفت، همانا نام «مصطفی ساغر» است که شاغلی ارسلا آن را با تلفظ زبان انگریزی (مصطفی ساگر) نگاشته اند.

شاغلی ارسلا تحریر داشته اند:«مصطفی ساگر دراعترافات خود ذکر کرده که درین عملیات که وی و دیگر عناصر استخبارات بریتانیا نقشه اجراء کردند، شخصی به نام «حیدر» عمل کشتن امیرحبیب الله خان را انجام داده است. ساغر اعتراف نموده که بعد از قتل امیر وی و دگروال «نلسون» تحت نظارت مقامات افغان قرار گرفت ولی به زودی با فشار دولت هند برتانوی توسط مقامات عالی رتبه امنیتی رها گشتند و به هند بازگشتند.»

آنچه در تحقیق شاغلی ارسلا، برایم نو بود، معرفی شخصی به نام «حیدر» است که به حیث قاتل اصلی حبیب الله خان معرفی شده است.

حدود یک سال قبل شاغلی استاد سیستانی نیز تحقیق خود را در مورد قاتل امیر حبیب الله در ویب سایت افغان جرمن بدست نشر سپرد، ودر نتیجۀ تحقیق خود، «مصطفی ساغر» را بدون شک و شبه قاتل اصلی امیر حبیب الله خان معرفی نمود، این قلم ضمن نقد بر نوشتۀ شاغلی استاد سیستانی،سؤالاتی مهمی را خدمت شان مطرح نمودم، ولی سیستانی صاحب، درقسمت ارائه پاسخ به سؤالاتم، مسکوت ماند.

بعد از نشر مقالۀ شاغلی فواد ارسلا، محققین و مورخین ویب سایت مذکور تا تحریر این نوشته، مسکوت مانده واز ابراز نظری، خود داری ورزیده اند، که میتوان سکوت شانرا حمل بر موافقت شان تلقی نمود.

در مقالۀ شاغلی ارسلا، به تأسی از روایت مصطفی ساغر، وی و دگروال نلسون انگلیس، تحت نظارت مقامات افغان قرار گرفت ولی به زودی با فشار دولت هند برتانوی توسط مقامات عالی رتبۀ امنیتی افغان رها گشتند و به هند برتانوی باز گشتند.

این روایت هم به جز یک افسانۀ تاریخی چیز دیگری نیست، چطور ممکن و مقدور گشت که یک آدم ناشناس و بیگانه درآن شب با موجودیت قیود و محافظین سر به کف امیر،عبور نموده و خود را به خیمۀ حبیب الله خان رسانید و با فیر تفنگچه که بخصوص در سکوت شب صدای مهیبی تولید میکند، امیر را به قتل رسانیده و مجددا، صفوف گارد محافظ را عبور نموده و تشریف برده است؟

مگر گادر محافظین همه کور و کر بودند، که حتی بعد از فیر تفنگچه نیز قاتل را ندیدند و قاتل با طیب خاطر از صفوف شان در هردو مرتبه آرام و بیغم و بدون حالت سراسیمگی و دویدن گذشت؟

شاید تنها یک احمق سیاسی به همچو افسانه باور کند، نه این قلم که به قدر کفایت، شکاک است.

هم چنان روشن نیست که مصطفی ساغرو دگروال انگلیس توسط کدام مقامات دستگیر و به زندان افتیدند، زیرا اگر قاتل مانند عزرائیل بال کشید و جان امیر حبیب الله را گرفت و دوباره پرواز نمود و در آن شب دستگیر نشد، بعداً روی کدام دلایل و شواهد و از طرف کدام مقامات دستگیر و زندانی شدند. کذا دولت هند برتانوی بر کدام مقامات بلند پایۀ دولتی فشار آورد و مصطفی ساغرایجنت انگلیس و دگروال انگلیس از زندان رها شده و با طیب خاطربه هند برتانوی مراجعت نمودند؟

هم چنان توضیح نشده که حیدر نام کی بود و تابعیت کدام کشور را داشت و به کدام سرنوشت گرفتار شد؟

آیا دولت هند برتانوی به این اندازه احمق بود که با همچو دسیسه و با کشف صد در صد محتمل آن، یک رسوایی بزرگ سیاسی را به سویۀ جهانی برای خود خلق و کسب کند؟

مگر غازی امان الله و تمام اراکین دولت در تمام این مدت خواب بودند و از این جریان و ماجرا، اطلاع نیافتند در حالیکه پیدا نمودن قاتل پدر خود را در صدر مطالبات خود قرار داده بود؟

و چطوردرموجودیت یک دولت انقلابی، دولت هند برتانوی، مؤفق گردید که با اعمال فشار، مصطفی ساغر و دگروال انگلیس را نجات داده و ایشان به هند برتانوی برگشتند؟

چرا غازی امان الله، علی شاه خان بدبخت و بی گناه را، بدون حکم شرعی محکمه، به شیوۀ سردارهاشم خانی اعدام نمود؟

چرا علی شاه خان شهید، تا دم مرگ حاضر به اعتراف نشد و قاتل اصلی را معرفی نکرد؟

دلیل خاموشی مطلق علی شاه خان، اطلاع از دسیسۀ دربار مشتمل بر نصرالله خان و سپه سالار نادر خان و احمد شاه خان خسر اعلیحضرت محمد ظاهر شاه و شجاع الدوله، به شمول غازی امان الله در قتل پدرش بود.

روایت غبار در مورد قاتل اصلی حبیب الله خان کاملاً صحت دارد، چانکه غبار از قول شجاع الدوله می نگارد: زمانیکه در دورۀ ولایت هرات همکاررفیقش شجاع الدوله والی هرات بود، شجاع الدوله غوربندی شخصاً به غبار معترف گشت، که حبیب الله خان را خودش به قتل رسانیده است.

چون شجاع الدوله در حلقۀ درباریان شامل بود، لذا محافظین با شناختی که از او داشتند، مزاحمش نشدند.

یک سؤال از محققین و مورخین افغان جرمن: چرا و روی کدام دلایل منطقی و تاریخی حضرات شما، به روایت غبار که شخص خودش از زبان قاتل اصلی یعنی شجاع الدوله غوربندی مبنی بر قتل امیر حبیب الله شنیده است، باور ندارید؟

مگر غبار که پیشوای تاریخ تان است، دروغ میگوید؟

به لحاظ خدا، تاریخ را ملعبۀ امیال و اذواق سیاسی خود نسازید.

از اشتباهات محتمل املایی معذرت می طلبم.